1. the delivery of an ultimatum
دادن اتمام حجت،التیماتوم دادن
2. The ultimatum contained the threat of military force.
[ترجمه ترگمان]این اولتیماتوم حاکی از تهدید نیروی نظامی بود
[ترجمه گوگل]اولتیماتوم تهدیدی برای نیروی نظامی بود
3. Well, give him an ultimatum : either he pays by Friday or he finds somewhere else to live.
[ترجمه ترگمان]خوب، یک اولتیماتوم به او بدهید: یا او تا جمعه پول می پردازد و یا جای دیگری برای زندگی پیدا می کند
[ترجمه گوگل]خوب، او را به اوتیمیتوم بسپارید یا او را در روز جمعه بپردازد یا در جایی دیگر زندگی می کند
4. He gave her an ultimatum - she could either stop seeing Peter and come back to him or it was divorce.
[ترجمه ترگمان]او به او اتمام حجت کرد و یا از اینکه پیتر را ببیند یا به نزد او برگردد یا از آن طلاق بگیرد
[ترجمه گوگل]او او را یک اولتیماتوم داد - او می توانست پیتر را ببیند و به او بازگردد یا طلاق بگیرد
5. He gave me an ultimatum: either Tom had to leave, or me.
[ترجمه ترگمان]او به من اولتیماتوم داد: یا تام باید از اینجا می رفت، یا من
[ترجمه گوگل]او به من یک اولتیماتوم داد یا تام مجبور شد برود یا من
6. The army issued an ultimatum for all weapons in the city to be surrendered on Oct. 2
[ترجمه ترگمان]در روز دوم اکتبر، ارتش با صدور اولتیماتوم به تمامی سلاح ها در شهر، یک اولتیماتوم صادر کرد
[ترجمه گوگل]ارتش اختراع همه تسلیحات در شهر را برای تسلط در 2 اکتبر صادر کرد
7. They issued an ultimatum to the police to rid an area of racist attackers, or they will take the law into their own hands.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک اولتیماتوم به پلیس دادند تا از شر مهاجمان نژاد پرست خلاص شوند، یا آن ها قانون را به دست خودشان خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها یک پلیس به پلیس دادند تا منطقه ای از مهاجمان نژاد پرست را از بین ببرد و یا قانون را به دست خود بگیرند
8. Next day the EU summit strengthened their ultimatum.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، سران اتحادیه اروپا اولتیماتوم خود را تقویت کردند
[ترجمه گوگل]روز بعد اتحاد جماهیر شوروی، اولتیماتوم خود را تقویت کرد
9. This ultimatum was bound to create a grave crisis.
[ترجمه ترگمان]این اولتیماتوم به ایجاد یک بحران جدی انجامید
[ترجمه گوگل]این اولتیماتوم موظف به ایجاد بحران شدید بود
10. An ultimatum has been issued to him to withdraw his troops from our territory.
[ترجمه ترگمان]برای او یک اولتیماتوم صادر شده است تا نیروهای خود را از قلمرو ما خارج کند
[ترجمه گوگل]اوتیمیتوم به او داده شده است تا نیروهای خود را از سرزمین ما خارج کند
11. In the end the defendant gave an ultimatum.
[ترجمه ترگمان]در پایان، متهم اولتیماتوم داد
[ترجمه گوگل]در پایان متهم به اولتیاموم داد
12. The hijackers have issued an ultimatum -- either the government releases the prisoners or the plane will be blown up.
[ترجمه ترگمان]The یک اولتیماتوم صادر کردند - یا دولت زندانیان را رها کرده یا هواپیما منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هواپیماربایان یک اولتیماتوم صادر کرده اند - یا دولت، زندانیان را آزاد می کند یا هواپیما منفجر خواهد شد
13. The State Council gave the armed groups an ultimatum to lay down their arms by March 30 and to open transport routes.
[ترجمه ترگمان]شورای دولتی به گروه های مسلح دستور داد تا در ۳۰ مارس سلاح های خود را زمین بگذارند و مسیرهای ترابری را باز کنند
[ترجمه گوگل]شورای دولتی به گروه های مسلح یک اولتیماتوم داد تا اسلحه هایشان را تا 30 مارس و جهت راه اندازی مسیرهای حمل و نقل باز کنند
14. This is an ultimatum that Steadman is ready to meet.
[ترجمه ترگمان]این یک اولتیماتوم است که Steadman آماده ملاقات است
[ترجمه گوگل]این یک اولتیماتوم است که استادمن آماده ملاقات است