کلمه جو
صفحه اصلی

ultimatum


معنی : نهایی، اتمام حجت، اخرین پیشنهاد
معانی دیگر : اولتیماتوم، فرجام گواه، گواه فرجامین، واپسین هشدار، پایان گفت، زنهاره، قطعی، غایی

انگلیسی به فارسی

اولتیماتوم، اتمام حجت، نهایی، اخرین پیشنهاد


اتمام حجت، آخرین پیشنهاد، قطعی، غایی، نهایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: ultimata, ultimatums
• : تعریف: a final statement of demands, esp. when issued with a threat of action if rejected, as in a diplomatic discussion.

- The government issued an ultimatum to the protesters stating that they would be removed by force if they did not disperse immediately.
[ترجمه ترگمان] دولت با صدور اولتیماتوم به معترضان اعلام کرد که اگر آن ها فورا متفرق نشوند از زور برداشته خواهند شد
[ترجمه گوگل] دولت اخطاری به معترضین صادر کرد و اظهار داشت که اگر آنها بلافاصله پراکنده شوند، آنها توسط نیروی خود حذف خواهند شد

• final condition or demand the rejection of which may lead to the use of force
an ultimatum is a warning that unless someone acts in a particular way, you will take action against them; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اتمام حجت، آخرین پیشنهاد، اولتیماتوم

مترادف و متضاد

final offer


نهایی (اسم)
ultimatum

اتمام حجت (اسم)
sockdolager, last word, ultimatum

اخرین پیشنهاد (اسم)
ultimatum

Synonyms: conditions, demand, final notice, final proposal, final terms, final warning, final word, last chance, last offer, last word, sticking point, warning


جملات نمونه

1. the delivery of an ultimatum
دادن اتمام حجت،التیماتوم دادن

2. The ultimatum contained the threat of military force.
[ترجمه ترگمان]این اولتیماتوم حاکی از تهدید نیروی نظامی بود
[ترجمه گوگل]اولتیماتوم تهدیدی برای نیروی نظامی بود

3. Well, give him an ultimatum : either he pays by Friday or he finds somewhere else to live.
[ترجمه ترگمان]خوب، یک اولتیماتوم به او بدهید: یا او تا جمعه پول می پردازد و یا جای دیگری برای زندگی پیدا می کند
[ترجمه گوگل]خوب، او را به اوتیمیتوم بسپارید یا او را در روز جمعه بپردازد یا در جایی دیگر زندگی می کند

4. He gave her an ultimatum - she could either stop seeing Peter and come back to him or it was divorce.
[ترجمه ترگمان]او به او اتمام حجت کرد و یا از اینکه پیتر را ببیند یا به نزد او برگردد یا از آن طلاق بگیرد
[ترجمه گوگل]او او را یک اولتیماتوم داد - او می توانست پیتر را ببیند و به او بازگردد یا طلاق بگیرد

5. He gave me an ultimatum: either Tom had to leave, or me.
[ترجمه ترگمان]او به من اولتیماتوم داد: یا تام باید از اینجا می رفت، یا من
[ترجمه گوگل]او به من یک اولتیماتوم داد یا تام مجبور شد برود یا من

6. The army issued an ultimatum for all weapons in the city to be surrendered on Oct. 2
[ترجمه ترگمان]در روز دوم اکتبر، ارتش با صدور اولتیماتوم به تمامی سلاح ها در شهر، یک اولتیماتوم صادر کرد
[ترجمه گوگل]ارتش اختراع همه تسلیحات در شهر را برای تسلط در 2 اکتبر صادر کرد

7. They issued an ultimatum to the police to rid an area of racist attackers, or they will take the law into their own hands.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک اولتیماتوم به پلیس دادند تا از شر مهاجمان نژاد پرست خلاص شوند، یا آن ها قانون را به دست خودشان خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها یک پلیس به پلیس دادند تا منطقه ای از مهاجمان نژاد پرست را از بین ببرد و یا قانون را به دست خود بگیرند

8. Next day the EU summit strengthened their ultimatum.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، سران اتحادیه اروپا اولتیماتوم خود را تقویت کردند
[ترجمه گوگل]روز بعد اتحاد جماهیر شوروی، اولتیماتوم خود را تقویت کرد

9. This ultimatum was bound to create a grave crisis.
[ترجمه ترگمان]این اولتیماتوم به ایجاد یک بحران جدی انجامید
[ترجمه گوگل]این اولتیماتوم موظف به ایجاد بحران شدید بود

10. An ultimatum has been issued to him to withdraw his troops from our territory.
[ترجمه ترگمان]برای او یک اولتیماتوم صادر شده است تا نیروهای خود را از قلمرو ما خارج کند
[ترجمه گوگل]اوتیمیتوم به او داده شده است تا نیروهای خود را از سرزمین ما خارج کند

11. In the end the defendant gave an ultimatum.
[ترجمه ترگمان]در پایان، متهم اولتیماتوم داد
[ترجمه گوگل]در پایان متهم به اولتیاموم داد

12. The hijackers have issued an ultimatum -- either the government releases the prisoners or the plane will be blown up.
[ترجمه ترگمان]The یک اولتیماتوم صادر کردند - یا دولت زندانیان را رها کرده یا هواپیما منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هواپیماربایان یک اولتیماتوم صادر کرده اند - یا دولت، زندانیان را آزاد می کند یا هواپیما منفجر خواهد شد

13. The State Council gave the armed groups an ultimatum to lay down their arms by March 30 and to open transport routes.
[ترجمه ترگمان]شورای دولتی به گروه های مسلح دستور داد تا در ۳۰ مارس سلاح های خود را زمین بگذارند و مسیرهای ترابری را باز کنند
[ترجمه گوگل]شورای دولتی به گروه های مسلح یک اولتیماتوم داد تا اسلحه هایشان را تا 30 مارس و جهت راه اندازی مسیرهای حمل و نقل باز کنند

14. This is an ultimatum that Steadman is ready to meet.
[ترجمه ترگمان]این یک اولتیماتوم است که Steadman آماده ملاقات است
[ترجمه گوگل]این یک اولتیماتوم است که استادمن آماده ملاقات است

پیشنهاد کاربران

اتمام حجت

تهدید

آخرین اخطار


کلمات دیگر: