کلمه جو
صفحه اصلی

quarrels

انگلیسی به فارسی

نزاع ها، نزاع، دعوا، اختلاف، ستیزه، مجادله، مرافعه، دعوی، ستیز، پرخاش، بحی، گله، پیکار، خصومت، بحی کردن، نزاع کردن، دعوی کردن، ستیزه کردن


جملات نمونه

1. quarrels grow out of misunderstanding
مشاجرات از سو تفاهم ناشی می شوند.

2. lovers' quarrels end soon
دعوای عشاق زود تمام می شود.

3. political quarrels
کشمکش های سیاسی

4. it is neither polite nor politic to get into other people's quarrels
دخالت در دعوای دیگران نه ادب است نه عقل.

پیشنهاد کاربران

دعوا, مشاجرت

دعوا، کشمکش ، مشاجره



کلمات دیگر: