1. a dramatic critic
هنرسنج تئاتر
2. a dramatic performance
ایفای نقش دراماتیک،اجرای دراماتیک
3. his dramatic attempt to escape from jail
تلاش پرشور او برای فرار از زندان
4. a difficult dramatic part which few actors can encompass
نقش نمایشی دشوار که بازیگران معدودی قادر به ایفای آن می باشند.
5. the most dramatic event of the first world war
شگرف ترین رویداد جنگ جهانی اول
6. a ballerina who essayed a dramatic role on television
رقاصه ی باله که بازی در یک نقش دراماتیک در تلویزیون را مورد امتحان قرار داد
7. The businesses showed a dramatic variation in how they treated their staff.
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها تغییرات چشمگیری در نحوه برخورد آن ها با کارکنان خود نشان دادند
[ترجمه گوگل]کسب و کار ها تغییرات قابل توجهی در نحوه برخورد با کارکنان خود نشان دادند
8. Environmentalists are alarmed by the dramatic increase in pollution.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست از افزایش چشمگیر آلودگی هراس دارند
[ترجمه گوگل]محیط زیست از افزایش چشمگیر آلودگی جلوگیری می کند
9. Really it's a workmanlike conference rather than a dramatic one.
[ترجمه ترگمان]واقعا این یک کنفرانس دوستانه است تا یک کنفرانس مهیج
[ترجمه گوگل]واقعا این یک کنفرانس کارگرانه است، نه یک نمایشگر
10. Computers have brought dramatic changes to the workplace.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها تغییراتی نمایشی را در محل کار به ارمغان آورده اند
[ترجمه گوگل]کامپیوترها تغییرات قابل توجهی در محل کار ایجاد کرده اند
11. We're studying dramatic texts by sixteenth century playwrights.
[ترجمه ترگمان]ما متن های نمایشی را تا قرن شانزدهم نمایش می دهیم
[ترجمه گوگل]ما در حال مطالعه متون دراماتیک از نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم هستیم
12. The mountains form a dramatic backdrop to the little village.
[ترجمه ترگمان]این کوه ها یک پس زمینه دراماتیک را به روستای کوچک تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]کوه ها به یک روستای کوچک رو به رشد می کنند
13. Some of the most dramatic events in American history happened here.
[ترجمه ترگمان]برخی از هیجان انگیزترین وقایع در تاریخ آمریکا در اینجا اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]برخی از رویدادهای دراماتیک تاریخ آمریکا در اینجا اتفاق می افتد
14. The nation is gripped by the dramatic story.
[ترجمه ترگمان]ملت تحت تاثیر داستان دراماتیک قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این کشور با داستان دراماتیک روبرو است
15. The reorganization has led to a dramatic escalation in costs.
[ترجمه ترگمان]سازماندهی مجدد منجر به افزایش چشمگیر قیمت ها شده است
[ترجمه گوگل]سازماندهی مجدد به افزایش چشمگیر هزینه ها منجر شده است
16. What accounts for the dramatic turnabout in Britain's international trading performance?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی برای the چشمگیر در عملکرد تجاری بین المللی بریتانیا به حساب می آید؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث تغییرات چشمگیر در عملکرد تجاری بین المللی بریتانیا می شود؟