کلمه جو
صفحه اصلی

headset


گوشی، هدفون، یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود

انگلیسی به فارسی

گوشی، هدفون


هدست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one or two earphones and sometimes also a mouthpiece, held to the head by a flexible band.

• headphones, device having one or two earphones
a headset is the same as headphones; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[سینما] گوشی میکروفن دار

جملات نمونه

1. The desk sergeant was listening to her headset.
[ترجمه yeganeh16] افسر نگهبان به هدفون گوش می داد
[ترجمه ترگمان]افسر نگهبان گوشی to را گوش می داد
[ترجمه گوگل]سرباز میزبان گوش دادن به هدست او بود

2. Channel 3 Co-pilot's microphone and headset when using the radio or intercom.
[ترجمه ترگمان]کانال ۳ Co - خلبانی و هدست زمانی که از رادیو یا آیفون استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده از رادیو یا اینترکام، کانال 3 میکروفن و هدست همکار خلبان

3. Do not wear a personal stereo headset so that you are unaware if some one comes up behind you.
[ترجمه ترگمان]یک هدست شخصی استفاده نکنید تا مطمئن شوید که کسی پشت سر شما می آید
[ترجمه گوگل]یک هدست استریو شخصی را خالی نکنید، به طوری که اگر برخی از آنها پشت سر شما بی اطلاع باشند

4. The headset, which has a 6-foot cable, plugs into the microphone input at the back of the computer.
[ترجمه ترگمان]هدست که یک کابل ۶ فوتی دارد به ورودی میکروفون در پشت کامپیوتر وصل می شود
[ترجمه گوگل]هدست که دارای یک کابل 6 پا است، به ورودی میکروفون در پشت کامپیوتر وصل می شود

5. In fact, at 190 grams, this headset weighs much less than the traditional line of Stax units.
[ترجمه ترگمان]در واقع، در ۱۹۰ گرم این هدست بسیار کم تر از خط سنتی واحدهای Stax است
[ترجمه گوگل]در واقع، در 190 گرم، این هدست وزن بسیار کمتر از خط سنتی از واحدهای Stax است

6. Tabitha's headset suddenly locked into an ambient channel and began to tinkle with tinny salsa.
[ترجمه ترگمان]گوشی Tabitha ناگهان به یک کانال متصل شد و شروع به رفتن با سالسا هم کرد
[ترجمه گوگل]هدست Tabitha به طور ناگهانی به یک کانال محیطی قفل شده و شروع به اتصال به سس بالایی می کند

7. This headset can enable the pickup of near-field signal but excludes the pickup of undesired far-field noises, thanks to microphone array technology.
[ترجمه ترگمان]این هدست می تواند به استفاده از سیگنال میدان نزدیک کمک کند، اما با استفاده از تکنولوژی آرایه میکروفونی، استفاده از صداهای بسیار دور از میدان را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]این هدست می تواند وانت سیگنال نزدیک میدان را فعال کند، اما به لطف تکنولوژی آرایه میکروفون، انتقال صوت های ناخواسته از میدان دور را از بین نمی برد

8. My headset will not enter pairing mode.
[ترجمه ترگمان]هدست من وارد حالت جفت نمی شود
[ترجمه گوگل]هدست من به حالت جفت شدن وارد نمی شود

9. By putting on a headset, patients will see themselves with two limbs.
[ترجمه ترگمان]با گذاشتن هدست، بیماران خود را با دو دست خواهند دید
[ترجمه گوگل]با قرار دادن یک هدست، بیماران خود را با دو عصب دیدند

10. Sales Production Bluetooth headset, Bluetooth adapter, and other communications products.
[ترجمه ترگمان]تولید فروش شامل بلوتوث، آداپتور بلوتوث و دیگر محصولات ارتباطی است
[ترجمه گوگل]فروش هدست بلوتوث، آداپتور بلوتوث و سایر محصولات ارتباطی

11. Would you like a headset, sir, for the movie and music?
[ترجمه ساغر] ایا شما یک هدست برای موزیک و فیلم دارید
[ترجمه ترگمان]آقا، آیا شما از این موسیقی و موسیقی خوشتون میاد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک هدست، برای آیفون و موسیقی دارید؟

12. Have the habit of headset, plug some miscellaneous, turns a deaf ear.
[ترجمه ترگمان]عادت هدست و وصل کردن یک گوش ناشنوا را داشته باشید
[ترجمه گوگل]عادت هدست داشته باشید، بعضی دیگر متصل کنید، یک گوش ناشنوا تبدیل می شود

13. Refer to your Bluetooth headseta ?s manual to find the passkey for your headset.
[ترجمه ترگمان]بلوتوث \"Bluetooth headseta\"؟ این دستی است که کلید passkey را برای headset پیدا کنید
[ترجمه گوگل]برای پیدا کردن کلید دسترسی برای هدست خود، به راهنمای هدست بلوتوث خود مراجعه کنید

14. When packaged, the headset is originally set up to wear on the right ear.
[ترجمه ترگمان]هنگام بسته بندی، هدست در ابتدا در گوش راست نصب می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که بسته بندی شده است، هدست در اصل برای قرار دادن در گوش راست تنظیم شده است

15. Invest in a telephone headset for your office phone.
[ترجمه ترگمان]یک هدست تلفنی را برای گوشی موبایل خود سرمایه گذاری کنید
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری در هدست تلفن برای گوشی دفتر خود

پیشنهاد کاربران

مجموعه ای از هدفون ها مخصوصاً اونهایی که بهشون میکروفون متصل هست یا یه چیزی تو این مایه هاااا😅
( از خودم اینا رو در نیاوردم این چیزیه که تو کتای3 preنوشته؟!! 🤔 )

دقیقا منم بهت حق میدم !
این مشکل زبان انگلیسیه یا کتابای کانون ؟؟؟


a set of headphones, esp one with a microphone fixed to it

یک دست هدفون به خصوص هدفونی که میکروفن هم داشته باشه ( هدفون با همه لوازم کنارش مثلا )

هدفونی ک میکروفون هم داشتع باشع:|

به گوشی میکروفن دار خلبانان همheadsetگفته میشه

هدفون، هنذفری

headset ( عمومی )
واژه مصوب: سرافزار
تعریف: مجموعه ای متشکل از یک یا دو گوشی و صدابر


کلمات دیگر: