1. the execution of court judgements
اجرای احکام دادگاه
2. the execution of orders is more difficult than their issuance
اجرای دستورات از صدور آنها دشوارتر است.
3. the execution of this role requires a lot of skill and talent
ایفای این نقش خیلی مهارت و استعداد می خواهد.
4. the perfect execution of a dive
اجرای بی نقص یک شیرجه (در آب)
5. he signed the execution order with a shaking hand
با دستی لرزان حکم اعدام را امضا کرد.
6. the stay of execution
تعویق اعدام
7. they demanded the execution of all drug peddlers
آنها اعدام همه ی فروشندگان مواد مخدر را خواهان شدند.
8. an order capable of execution
دستور قابل اجرا
9. without the slightest scruple, he ordered their execution
بدون کمترین تردید دستور اعدام آنها را داد.
10. the government's remedy for discontent was jail and execution
راه حل دولت در مقابل نارضایی زندان و اعدام بود.
11. nobody's guilt is so obvious as to justify his execution without a trial
گناه هیچ کس آنقدر آشکار نیست که بتوان او را بدون محاکمه اعدام کرد.
12. the mother knelt and cried, but teymoor did not relent and ordered the execution to proceed
مادر زانو زد وگریه کرد ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.
13. Before execution, he admitted to taking the lives of at least 35 more women.
[ترجمه ترگمان]قبل از اعدام، او اعتراف کرد که جان دست کم ۳۵ زن دیگر را می گیرد
[ترجمه گوگل]او قبل از اعدام، اعتراف کرد که حداقل 35 زن دیگر را به زندان انداخته است
14. In some US states execution is by lethal injection.
[ترجمه ترگمان]در بعضی از ایالات آمریکا اعدام به وسیله تزریق مرگبار انجام می شود
[ترجمه گوگل]در برخی از ایالت های ایالات متحده اعدام با تزریق کشنده است
15. It says torture and summary execution are common.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید شکنجه و اعدام به طور خلاصه عادی هستند
[ترجمه گوگل]می گوید شکنجه و اعدام خلاصه رایج هستند
16. Her execution of the piano piece was perfect.
[ترجمه ترگمان]اجرای آن قطعه پیانو عالی بود
[ترجمه گوگل]اعدام او از قطعه پیانو کامل بود
17. US forces are fully prepared for the execution of any action once the order is given by the president.
[ترجمه ترگمان]نیروهای آمریکایی به طور کامل برای اجرای هر گونه اقدام زمانی که رئیس جمهور توسط رئیس جمهور داده می شود، آماده هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی هر زمان که دستور رئیس جمهور داده می شود، برای اجرای هر گونه عملی آماده می شوند
18. The killing was feared to be an extrajudicial execution carried out by the security forces.
[ترجمه ترگمان]از کشتن یک محاکمه غیر قانونی توسط نیروهای امنیتی هراس داشت
[ترجمه گوگل]این کشتار به دلیل اجرای اعدام های اضطراری توسط نیروهای امنیتی ترسید
19. The show uses Zondo's trial and execution as its framework.
[ترجمه ترگمان]این نمایش از آزمون و اجرای Zondo به عنوان چارچوب خود استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه از محاکمه و اجرای اعدام Zondo به عنوان چارچوب آن استفاده می کند
20. If caught, the men could face execution.
[ترجمه ترگمان] اگه گیر بیفته، مردا می تونن جلوی اعدام رو بگیرن
[ترجمه گوگل]اگر گرفتار شوند، مردان می توانند با اعدام مواجه شوند