1. The young boy wanted a miniature sports car for his birthday.
پسر بچه برای تولدش ماشین مسابقه کوچکی می خواست
2. Instead of buying a massive dog, Teddy got a miniature poodle.
تدی به جای خریدن یک سگ بزرگ یک پودل کوچک گرفت
3. We were seeking a miniature model of the bulky chess set.
ما به دنبال نمونه کوچکی از مهره های بزرگ شطرنج بودیم
4. a miniature camera
دوربین عکاسی بسیار کوچک
5. in miniature
به مقیاس کم،به میزان کم،به صورت بسیار ریز
6. A day is a miniature of eternity.
[ترجمه ترگمان]یک روز، یک روز کوچک از ابدیت است
[ترجمه گوگل]یک روز مینیاتوری از ابدیت است
7. Some parents dress their children like miniature adults.
[ترجمه ترگمان]برخی والدین کودکان خود را مانند بزرگسالان کوچک لباس می پوشند
[ترجمه گوگل]بعضی والدین فرزندان خود را مثل بزرگسالان مینیاتوری می پوشانند
8. The child was playing with his miniature train.
[ترجمه ترگمان]بچه با قطار کوچکش بازی می کرد
[ترجمه گوگل]کودک با قطار مینیاتور خود بازی کرد
9. He looked like a miniature version of his handsome and elegant big brother.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او یک نسخه کوچک از برادر زیبایش است
[ترجمه گوگل]او مانند یک نسخه مینیاتوری از برادر بزرگ و زیبای او بود
10. He's giving a party in miniature on his birthday.
[ترجمه ترگمان]اون داره تو روز تولدش به یه مهمونی میره
[ترجمه گوگل]او روز تولد خود را در مینیاتوری می گذراند
11. A miniature railway runs around the park.
[ترجمه ترگمان]یک قطار مینیاتوری دور پارک می چرخید
[ترجمه گوگل]راه آهن مینیاتوری در اطراف پارک حرکت می کند
12. The art of Biblical miniature painting has a history of a thousand years.
[ترجمه ترگمان]هنر نقاشی مینیاتور کتاب مقدس، سابقه ای از هزار سال دارد
[ترجمه گوگل]هنر نقاشی مینیاتوری کتاب مقدس دارای سابقه هزار سال است
13. I bought some miniature furniture for my niece's dolls' house.
[ترجمه ترگمان]من یه سری مبلمان کوچیک برای خونه niece خریدم
[ترجمه گوگل]من بعضی از مبلمان مینیاتوری را برای خانه ی عروسک خواهر کوچکم خریدم
14. He looked like a miniature version of his father.
[ترجمه ترگمان]شبیه یک نسخه کوچک از پدرش بود
[ترجمه گوگل]او مانند یک نسخه مینیاتوری از پدرش بود
15. She is just like her mother in miniature.
[ترجمه ترگمان]درست شبیه مادرش است
[ترجمه گوگل]او درست مثل مادرش در مینیاتوری است
16. I have a detailed miniature of the Titanic.
[ترجمه ترگمان]من یک تصویر دقیق از تایتانیک دارم
[ترجمه گوگل]من یک مینیاتوری دقیق از تایتانیک دارم
17. This miniature TV is the latest technological marvel from Japan.
[ترجمه ترگمان]این تلویزیون کوچک آخرین شگفتی تکنولوژیکی از ژاپن است
[ترجمه گوگل]این تلویزیون مینیاتوری آخرین اختراع تکنولوژی از ژاپن است
18. Games are real life in miniature.
[ترجمه ترگمان]بازی ها واقعا زندگی واقعی هستند
[ترجمه گوگل]بازی های واقعی در مینیاتوری هستند
19. The hotel offers miniature golf and other activities for children.
[ترجمه ترگمان]این هتل فعالیت های گلف و فعالیت های دیگر برای کودکان را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این هتل گلف کوچک و فعالیتهای دیگر برای کودکان ارائه می دهد