کلمه جو
صفحه اصلی

interlocked

انگلیسی به فارسی

متصل شده، در هم بافتن، بهم پیوستن، در هم گیر کردن، بهم قفل کردن، بهم ارتباط داشتن، بهم پیچیدن


انگلیسی به انگلیسی

• united, interwoven, meshed; joined together in a synchronized manner

دیکشنری تخصصی

[سینما] درهم قفل

پیشنهاد کاربران

چند تجهیز که به همدیگر ارتباط و تاثیر داشته باشند. ( ابزار دقیق - شیمی )


کلمات دیگر: