کلمه جو
صفحه اصلی

green light


معنی : چراغ سبز
معانی دیگر : (راهنمایی و رانندگی) چراغ سبز، (عامیانه) اجازه ی شروع یا ادامه، اجازه حرکت و اقدام، در رانندگی چراه سبز

انگلیسی به فارسی

(راهنمایی و رانندگی) چراغ سبز


(عامیانه) اجازهی شروع یا ادامه


چراغ سبز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the green-colored light that signifies that oncoming traffic has the right of way.

(2) تعریف: any approval to proceed.

- The company gave her the green light to begin the project.
[ترجمه ترگمان] شرکت به او چراغ سبز نشان داد تا پروژه را شروع کند
[ترجمه گوگل] این شرکت نور سبز را برای شروع پروژه به او داد

• green colored light which signals that it is safe to proceed; go-ahead signal
if someone gives you the green light to do something, they give you permission to do it.

دیکشنری تخصصی

[سینما] چراغ سبز

مترادف و متضاد

چراغ سبز (اسم)
green light

authorization


Synonyms: agreement, approval, assent, blessing, clearance, consent, dispensation, empowerment, go-ahead, license, nod, OK, permission, rubber stamp, sanction, seal of approval, stamp of approval, thumbs-up


Antonyms: red light, refusal, veto


جملات نمونه

1. Mother gave us the green light to go on the camping trip.
[ترجمه ترگمان]مادر چراغ سبز را به ما داد تا به اردوی تفریحی برویم
[ترجمه گوگل]مادر ما نور سبز به سفر کمپینگ داد

2. The council has given the green light to the new shopping development.
[ترجمه ترگمان]این شورا چراغ سبز را به توسعه جدید خرید داده است
[ترجمه گوگل]شورا نور سبز را برای توسعه جدید خرید داده است

3. The government has decided to give the green light to the plan.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که چراغ سبز را به این برنامه بدهد
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفته است که نور سبز را به این طرح بدهد

4. The government has given the green light to Sunday trading.
[ترجمه ترگمان]دولت چراغ سبز را به تجارت روز یکشنبه داده است
[ترجمه گوگل]دولت نور سبز را به تجارت روز یکشنبه داده است

5. The driver waited for the green light, his engine racing.
[ترجمه ترگمان]راننده منتظر چراغ سبز شد، موتور ماشین او در حال مسابقه بود
[ترجمه گوگل]راننده به دنبال چراغ سبز، مسابقه موتورش

6. As soon as we get the green light, we'll start advertising for new staff.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نور سبز به دست آمد، شروع به تبلیغ برای کارکنان جدید خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه نور سبز را دریافت میکنیم، برای کارکنان جدید تبلیغاتی خواهیم کرد

7. The driver is trying to jump the green light.
[ترجمه ترگمان]راننده می کوشد تا نور سبز را از جا بکند
[ترجمه گوگل]راننده سعی دارد نور سبز را پر کند

8. The food industry was given a green light to extend the use of these chemicals.
[ترجمه ترگمان]صنعت مواد غذایی به منظور گسترش استفاده از این مواد شیمیایی، چراغ سبز نشان داده شد
[ترجمه گوگل]صنعت مواد غذایی سبب شد تا استفاده از این مواد شیمیایی گسترش یابد

9. There was this eerie green light.
[ترجمه ترگمان]این روشنایی وهم اور به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]این نور سبز سبز بود

10. The board just gave us the green light to begin research.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره فقط چراغ سبز را برای شروع تحقیقات به ما داد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره فقط نور سبز را برای شروع تحقیق به ما داد

11. Race to Green Light wholefood shop and buy several rolls of recycled.
[ترجمه ترگمان]مسابقه برای خرید یک مغازه با نور سبز و خرید چندین قرص بازیافت
[ترجمه گوگل]مسابقه به فروشگاه سبز نور کل فروشگاه و خرید چند رول از بازیافت

12. The coaches may have been flashing the green light, but all the players saw was a blinking red.
[ترجمه ترگمان]مربیان ممکن است چراغ سبز نشان داده باشند، اما تمام بازیکنان شاهد قرمز چشمک زن بودند
[ترجمه گوگل]مربیان ممکن است چراغ سبز را فریاد بزنند، اما همه بازیکنان یک قرمز چشمک زدن داشتند

13. A green light would indicate that the enemy Control had been successfully taken, and the detonation of the firebombs prevented.
[ترجمه ترگمان]یک نور سبز نشان می داد که کنترل دشمن با موفقیت گرفته شده است و انفجار بمب های آتش زا مانع از آن شده است
[ترجمه گوگل]یک نور سبز نشان می دهد که کنترل دشمن با موفقیت انجام شده است و انفجار بمب های جلوگیری شده است

14. The president gave him a green light, and in the next three years he re-created his role at the company completely.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به او چراغ سبز نشان داد و در سه سال بعد دوباره نقش خود را در شرکت به طور کامل ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به او یک نور سبز داد و در سه سال بعد، نقش خود را در شرکت به طور کامل ایجاد کرد

15. For this reason he was given the green light to prepare more detailed proposals for further consideration.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل به چراغ سبز داده شد تا پیشنهادها مفصل تری را برای بررسی بیشتر آماده کند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل او نور سبز را برای آماده سازی پیشنهادات دقیق تر برای بررسی بیشتر داده شد

The project to build the dam got the green light.

اجازه‌ی آغاز طرح ساختمان سد داده شد.


اصطلاحات

to give (or get) the green light

اجازه‌ی شروع یا ادامه‌ی کاری را دادن (دریافت کردن)


پیشنهاد کاربران

چراغ سبز
اجازه
مجوز
[به کسی] چراغ سبز [نشان دادن]

به نقل از هزاره:
اجازه ی کار
مجوز ادامه کار


کلمات دیگر: