کلمه جو
صفحه اصلی

erasing

انگلیسی به فارسی

پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن


انگلیسی به انگلیسی

• rubbing out, deleting, eradicating

دیکشنری تخصصی

[سینما] پاک کردن

جملات نمونه

1. He was in the studio tearfully erasing all the tapes he'd slaved over.
[ترجمه ترگمان]او در استودیو بود و با چشمانی اشک بار تمام نوارها را از بین برده بود
[ترجمه گوگل]او در استودیو بود، به طرز شلختگی تمام نوارهایی که او می خواند را پاک کرد

2. Shooting starch goes a long way in erasing the barrier between spectator and spectacle.
[ترجمه ترگمان]برای پاک کردن سد بین تماشاگر و تماشاگر یک روش طولانی ادامه دارد
[ترجمه گوگل]تیراندازی نشاسته طول می کشد در پاک کردن مانع بین تماشاگر و عینک

3. A marvelous comeback, erasing a 24-point deficit against the two-time defending world champions.
[ترجمه ترگمان]یک بازگشت شگفت انگیز، پاک کردن یک کسری ۲۴ امتیازی در برابر دفاع از قهرمانان جهانی دوم
[ترجمه گوگل]یک بازنگری شگفت انگیز، پاک کردن یک امتیاز 24 امتیازی در برابر دوبار قهرمان جهان دفاع

4. Companies are flattening management hierarchies and erasing the operational separation between managers and workers.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها سلسله مراتب مدیریتی را مسطح کرده و جداسازی عملیاتی بین مدیران و کارگران را از بین می برند
[ترجمه گوگل]شرکت ها سلسله مراتب مدیریت را مسدود کرده و جدایی عملیاتی بین مدیران و کارگران را پاک می کنند

5. Erasing every last trace of the Project.
[ترجمه ترگمان] هر ردی از پروژه
[ترجمه گوگل]پاک کردن هر ردیف آخرین پروژه

6. Joyce dedicated his career to erasing it and in the process revolutionized 20 th century fiction.
[ترجمه ترگمان]جویس شغلش را وقف پاک کردن آن کرد و در این فرآیند انقلابی در قرن بیستم ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]جویس حرفه خود را برای از بین بردن آن اختصاص داده است و در روند تحول داستان داستان قرن بیست و یکم است

7. Collaborating with people and erasing friction are a big topic which need to be learned.
[ترجمه ترگمان]هم کاری با مردم و پاک کردن اصطکاک موضوعی مهم است که باید یاد گرفته شود
[ترجمه گوگل]همکاری با مردم و پاک کردن اصطکاک یک موضوع بزرگ است که باید یاد بگیرد

8. Erasing the current selection will permanently combine it into one object. Click Undo to cancel.
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتخاب فعلی برای همیشه آن را به یک شی تبدیل خواهد کرد روی برگرداندن کلیک کنید تا لغو شود
[ترجمه گوگل]پاک کردن انتخاب فعلی دائمی آن را به یک شیء متصل می کند روی لغو کلیک کنید تا لغو شود

9. An error occurred while erasing the disk. Try erasing again, or try a different disk.
[ترجمه ترگمان]هنگام پاک کردن دیسک خطایی رخ داد دوباره سعی کنید پاک کردن را امتحان کنید، یا یک دیسک متفاوت را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]هنگام پاک کردن دیسک، خطایی رخ داد دوباره امتحان کنید یا دیسک دیگری را امتحان کنید

10. He was like a sponge, erasing the past, soaking up the future.
[ترجمه ترگمان]مثل اسفنج بود و گذشته را پاک می کرد و آینده را خیس می کرد
[ترجمه گوگل]او مثل یک اسفنج بود، گذشته را پاک کرد، آینده را تحریک کرد

11. Forgiveness Forgiveness is the act of erasing an emotional debt.
[ترجمه ترگمان]Forgiveness Forgiveness عمل پاک کردن یک بدهی احساسی است
[ترجمه گوگل]بخشش بخشش عمل قصور عاطفی است

12. Erasing qualifying symbol for transducers, recorders, and reproducers.
[ترجمه ترگمان]نماد انتخابی برای transducers، دستگاه های ثبت و reproducers
[ترجمه گوگل]پاک کردن نماد واجد شرایط برای مبدل ها، ضبط کننده ها و پخش کننده ها

13. Called when the window background needs erasing.
[ترجمه ترگمان]زمانی که پس زمینه پنجره به پاک کردن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که پس زمینه پنجره نیاز به پاک کردن نامیده می شود

14. Although such simplifications risk erasing the rich nuances found in ethical debates over pioneering research, they do aid in attenuating risible fears often associated with such advances.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این ساده سازی باعث از بین بردن اختلافات جزئی می شود که در بحث های اخلاقی بر سر تحقیقات پیشگام یافت می شود، آن ها در attenuating risible که اغلب با چنین پیشرفت هایی در ارتباط هستند، کمک می کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه این ساده سازی ها خطر از بین بردن تناقضات غنی در بحث های اخلاقی در مورد تحقیقات پیشگامانه است، آنها در کاهش دادن ترس های جادویی که اغلب با چنین پیشرفت هایی همراه است، کمک می کنند

پیشنهاد کاربران

پاک کردن ، حذف کردن


کلمات دیگر: