کلمه جو
صفحه اصلی

intonation


معنی : لهجه، تلفظ، طرز قرائت، اهنگ، زیر و بمی صدا، تکیه صدا، بیان با الحان
معانی دیگر : (زبان شناسی) آهنگ (جمله یا عبارت)، (خواندن با لحن موزون و آوازی) سرایش، آوازش، آهنگین سازی (صدا)

انگلیسی به فارسی

بیان با الحان، زیر وبمی صدا، تکیه صدا، لهجه، طرزقرائت، تلفظ، اهنگ


صدای جیر جیر، زیر و بمی صدا، لهجه، تکیه صدا، تلفظ، بیان با الحان، طرز قرائت، اهنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: intonational (adj.)
(1) تعریف: the pattern of changes in pitch of the speaking or singing voice.

- In English, rising intonation at the end of a statement usually signals a question.
[ترجمه ترگمان] در زبان انگلیسی، ایما و اشاره در پایان یک جمله معمولا یک سوال را نشان می دهد
[ترجمه گوگل] به زبان انگلیسی، صدای بلند شدن در پایان یک بیانیه معمولا یک سوال را نشان می دهد

(2) تعریف: the act or manner of speaking, esp. with regard to pitch and its reflection of meaning.
مشابه: elocution, tone

- The drama teacher had us study two actors' intonation of the same lines from Shakespeare.
[ترجمه ترگمان] معلم درام به ما دو بازیگر از همان خطوط از آثار شکسپیر را مطالعه کرده بود
[ترجمه گوگل] معلم درام ما دو صدای بازیگر از همان شکسپیر ها را مطالعه کرد

(3) تعریف: the act or manner of producing musical tones.

- The bassoonist, whose intonation is usually perfect, was tonight consistently flat.
[ترجمه ترگمان] The، که intonation معمولا عالی است، امشب کاملا مسطح بود
[ترجمه گوگل] فاجعه ای که تقریبا کامل بود، امشب همواره صاف بود
- To play in this quartet, you will need a clarinet that allows better intonation.
[ترجمه ترگمان] برای بازی در این گروه چهار نفره، شما به کلارینت نیاز خواهید داشت که لحن بهتری داشته باشد
[ترجمه گوگل] برای بازی در این کوارتت، شما نیاز به یک کلارینت است که اجازه می دهد نوازندگی بهتر

• act of intoning or chanting; rise and fall of the voice in speech; production of musical tones
your intonation is the way your voice rises and falls when you speak.

دیکشنری تخصصی

[سینما] لحن صدا

مترادف و متضاد

لهجه (اسم)
accent, dialect, intonation, idiom

تلفظ (اسم)
accent, intonation, pronunciation, articulation

طرز قرائت (اسم)
accent, intonation, method of reading

اهنگ (اسم)
intonation, cadence, tune, music, air, tone, tonality, setting, melody, lilt, sonance

زیر و بمی صدا (اسم)
intonation, pitch

تکیه صدا (اسم)
intonation

بیان با الحان (اسم)
intonation

inflection


Synonyms: accent, articulation, emphasis, enunciation, modulation, pitch, pronunciation, sound, tonality, tone, tone of voice


جملات نمونه

1. to ask a question with a rising intonation
با آهنگ فرازشونده پرسش کردن

2. In English, some questions have a rising intonation.
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، بعضی از سوال ها رو به افزایشی دارند
[ترجمه گوگل]به زبان انگلیسی، برخی از سوالات دارای صدای بلند است

3. Questions are spoken with a rising intonation.
[ترجمه ترگمان]سوا لات با لحنی که از جا بلند شده بود، سخن می گفتند
[ترجمه گوگل]سوالات با صدای بلند می گویند

4. The teacher checks for pronunciation and intonation.
[ترجمه ترگمان]معلم برای تلفظ و لحن صدا چک می کند
[ترجمه گوگل]معلم برای تلفظ و نوازش چک می کند

5. Her voice was low with a faint regional intonation.
[ترجمه ترگمان]صدایش با لحن ضعیفی ضعیف بود
[ترجمه گوگل]صدای او با ضرب المثل محلی ضعیف بود

6. The violinist had good intonation, and a wonderful pure tone.
[ترجمه ترگمان]The صدای خوبی داشت و لحن بسیار روشنی داشت
[ترجمه گوگل]این ویولنیست دارای صدای خوب و صدای خالص فوق العاده بود

7. His voice had a very slight German intonation.
[ترجمه ترگمان]صدایش یک لحن تند آلمانی داشت
[ترجمه گوگل]صدای او یک صدای بسیار ضعیف آلمانی داشت

8. The violin's intonation was poor.
[ترجمه ترگمان]لحن ویل ون بیچاره بود
[ترجمه گوگل]صدای ویولن ضعیف بود

9. Remember to pay ongoing attention to the intonation, and regard it as of equal importance to get right as the actual words.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که توجه مداوم را به لحن صدا بکنید و آن را به عنوان یک اهمیت مساوی برای درست کردن کلمات واقعی، مورد توجه قرار دهید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که به ذهنیت جاری توجه داشته باشید و آن را به همان اندازه اهمیت دهید تا به عنوان کلمات واقعی درست شود

10. Another component of intonation that can be said to have grammatical significance is the choice of tone on the tonic syllable.
[ترجمه ترگمان]جز دیگری از لحن گفتار که می توان گفت دارای اهمیت گرامری است، انتخاب تن در کلمه نیروبخش است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مولفه های اندیشه که می توان گفت که اهمیت گرامری دارد، انتخاب تن در هجا تونیک است

11. In speech, however, this division is marked by intonation as well as by a short pause.
[ترجمه ترگمان]با این حال در سخنرانی، این بخش با یک لحن و نیز با یک مکث کوتاه مشخص می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، در سخنرانی، این تقسیم با نوشتار و همچنین یک مکث کوتاه نشان داده شده است

12. Pay attention to your intonation and emphasis.
[ترجمه ترگمان]به لحن و تاکید خود توجه کنید
[ترجمه گوگل]توجه به ذهنیت و تأکید شما

13. No one had a problem with intonation or voice quality.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با لحن یا لحن صدا مشکلی نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کس هیچ مشکلی با صدا و صدای درخشان نداشت

14. This misleading view of intonation must have caused unnecessary anxiety to many learners of the language.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه گمراه کننده از لحن باید موجب اضطراب غیر ضروری بسیاری از زبان آموزان زبان شود
[ترجمه گوگل]این دیدگاه گمراه کننده در مورد صدای انفجار باید بسیاری از زبان آموزان را به اضطراب غیر ضروری تبدیل کند

15. There is more dicey woodwind intonation in the Eroica, and the oboe tone in the Funeral March curdles alarmingly.
[ترجمه ترگمان] Eroica dicey more woodwind intonation،، the oboe in the March curdles alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is There
[ترجمه گوگل]در Eroica بیشتر صدای تیزهوایی چوب درختی وجود دارد، و صدای بوی در ماه مارس مراسم تشییع جنازه مبهم است

to ask a question with a rising intonation

با آهنگ فرازشونده پرسش کردن


پیشنهاد کاربران

آهنگینی

اُفت و خیز صدا

اهنگ صدا

شهود درونی


Rise and fall of the voice

زیر و بمی صدا ، لهجه

بالا رفتن صدا در جملات پرسشی

لحن

تُن صدا


کلمات دیگر: