کلمه جو
صفحه اصلی

mica


معنی : میکا، تلق نسوز، سنگ طلق، شیشه معدنی
معانی دیگر : (سنگ شناسی: انواع سیلیکات ها که متورق بوده و در برابر گرما و برق مقاومند) میکا (اگر فرانما باشد به آن می گویند isinglass)، میکایی

انگلیسی به فارسی

(معدن) سنگ طلق، شیشه معدنی، میکا، میکایی


تلق نسوز، میکا


انگلیسی به انگلیسی

• any of a group of minerals which easily split into thin leaves and are often transparent

دیکشنری تخصصی

[سینما] میکا
[عمران و معماری] میکا - سنگ طلق - طلق نسوز
[برق و الکترونیک] میکا ماده ی معدنی شفاف که به اسانی می توان ان را به ورقهای نازکی با مقاومت گرمایی و خاصیت عایق سازی بسیار خوب تبدیل کرد . این ماده به عنوان دی الکتریک در خازنهای میکایی و به عنوان مجرد ساز الکترودها در لامپهای الکترونی به کار برده می شود .
[زمین شناسی] میکا - گروهی از کانیهای سیلیکاته که در یک جهت رخ کاملی دارند. میکاها به ورقه های نازک و الاستیکی با جلای مرواریدی می شکنند. میکاها، فراوانترین کانی سنگ ساز سنگهای آذرین و دگرگونی هستند و اغلب به صورت ورقه، پولک یا خرده هایی دیده می شوند.
[خاک شناسی] میکا
[نفت] میکا

مترادف و متضاد

میکا (اسم)
mica

تلق نسوز (اسم)
mica

سنگ طلق (اسم)
mica

شیشه معدنی (اسم)
mica

جملات نمونه

1. Johnson now sings backing vocals for Mica Paris.
[ترجمه ترگمان]اکنون جانسون برای میکا پاریس آواز می خواند
[ترجمه گوگل]جانسون در حال حاضر برای مایک پاریس آواز حمایت می کند

2. Ankerite, haematite, mica and feldspar have also been identified in smaller quantities.
[ترجمه ترگمان]همچنین Ankerite، haematite، میکا و فلدسپار نیز در مقادیر کوچک تر شناسایی شده اند
[ترجمه گوگل]آنکرت، هماتیت، میکا و فلدسپات نیز در مقادیر کمتری شناسایی شده اند

3. In mica, the bonds along the sheets of the structure maintain themselves while the weaker bonds between sheets allow bending.
[ترجمه ترگمان]در میکا، پیوندها در امتداد صفحات ساختار خود را حفظ می کنند در حالی که پیوندهای ضعیف بین ورقه های اجازه خم شدن را می دهند
[ترجمه گوگل]در میکا، اوراق قرضه در امتداد ورق ساختار خود را حفظ می کنند در حالی که پیوندهای ضعیف بین ورق ها اجازه خم شدن را می دهند

4. The mica dams dry out to form white plains, with a consistency of putty.
[ترجمه ترگمان]سده ای میکا برای تشکیل دشت های سفید با ثبات بتونه خشک می شوند
[ترجمه گوگل]سدهای میکا خشک شده اند تا دشتهای سفید را تشکیل دهند، با هماهنگی بتونه

5. The commonest of these are asbestos and mica, which is why they have their peculiar and useful properties.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین آن ها آزبست و میکا هستند، که به این دلیل است که آن ها ویژگی های خاص و مفید خود را دارند
[ترجمه گوگل]شایع ترین آنها آزبست و میکا است، به همین دلیل آنها خواص عجیب و مفید خود را دارند

6. The less dark rocks are dominated by biotite mica and amphibole, and darker, more mafic rocks by pyroxene and olivine.
[ترجمه ترگمان]سنگ های سیاه کم تر تحت سلطه biotite میکا و amphibole و تیره تر هستند و سنگ های مافیک نیز توسط pyroxene و olivine سنگ های مافیک بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]سنگهای تیره کمتر تحت تاثیر میکیت های زیستی و آمفیبول، و سنگ های تیره تر، بیشتر از پریکسن و اولیوین قرار می گیرند

7. Finely divided particles of reduced iron, mica and lead minerals can all act as low temperature fluxes.
[ترجمه ترگمان]ذرات جدا شده از آهن، میکا و مواد معدنی سرب می توانند به عنوان شار حرارتی پایین عمل کنند
[ترجمه گوگل]ذرات تقسیم شده از آهن کاهش یافته، میکا و مواد معدنی سرب می توانند به عنوان جریان شار دماسنج عمل کنند

8. The application of the silk mica powder to tire sidewall and cord ply compounds was investigated by the pilot formula, the production formula and the test of finished tire.
[ترجمه ترگمان]کاربرد پودر ابریشم mica به دیوار کناری تایر و ترکیبات ply با استفاده از فرمول پایلوت، فرمول تولید و آزمایش تایر پایان یافته مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]استفاده از پودر میکا ابریشم برای تایرهای جانبی جانبی و جانبی سیم پیچ با استفاده از فرمول خلبان، فرمول تولید و آزمون تایر تکمیل شده مورد بررسی قرار گرفت

9. The main rock types include granulitite, mica schist, epidote-plagioclase amphibolite, itabirite and marble.
[ترجمه ترگمان]انواع سنگ اصلی شامل granulitite، schist میکا، epidote - plagioclase، itabirite و مرمر هستند
[ترجمه گوگل]انواع اصلی سنگ عبارتند از گرانولیتیت، میکا شیست، اپیدوت-پلاژیوکلاز آمفیبولیت، ایتابیریت و سنگ مرمر

10. Conclusions MICA gene displayed distinct alleles distribution in Chinese south Han population.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ژن MICA توزیع alleles متمایز در جمعیت چینی جنوب چین را نمایش داد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ژن MICA، توزیع آلل های متمایز در جمعیت چینی جنوب هان را نشان داد

11. The mica test pieces were prepared by cleavage so as to be atomically smooth.
[ترجمه ترگمان]قطعات تست میکا با تقسیم آماده شدند تا صاف شوند
[ترجمه گوگل]قطعات آزمایشی میکا به وسیله تکه تکه ساخته شده اند تا به صورت اتمی صاف باشند

12. Synthesis method of Fe 2 O 3 mica pearlescent pigment is described paper.
[ترجمه ترگمان]روش سنتز آلیاژهای Fe ۲ O [ ۳ ] mica pearlescent کاغذ توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]روش سنتز رنگدانه مروارید رنگی متیل Fe 2 O 3 کاغذ توصیف شده است

13. Conventional mica glass can be changed according to the requirements of properties.
[ترجمه ترگمان]شیشه معمولی میکا را می توان با توجه به الزامات خواص تغییر داد
[ترجمه گوگل]شیشه مایک معمولی می تواند مطابق با الزامات خواص تغییر کند

14. Lepidolite (in mica form) is a crystal I have used for around 10 years (under my pillow) to protect myself some harmful electromagnetic radiation.
[ترجمه ترگمان]lepidolite (به شکل میکا)یک بلور است که برای حدود ۱۰ سال (زیر بالش من)برای محافظت از خودم در برابر اشعه الکترومغناطیسی مضر استفاده کرده ام
[ترجمه گوگل]Lepidolite (در شکل میکا) یک کریستال است که برای حدود 10 سال (تحت بالشتک من) مورد استفاده قرار گرفته است تا از خودم در برابر اشعه الکترومغناطیسی مضر محافظت کنم


کلمات دیگر: