کلمه جو
صفحه اصلی

formalism


معنی : فرمالیته اداری
معانی دیگر : (به ویژه در هنر ـ تاکید روی ظواهر) دیس گرایی، صورت گرایی، رعایت ایین واداب ظاهری یارسمی، ظاهرپرستی دردین

انگلیسی به فارسی

رعایت ایین واداب (ظاهری یارسمی )،ظاهرپرستی (دردین)


فرمالیزم، فرمالیته اداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: formalistic (adj.), formalistically (adv.), formalist (n.)
• : تعریف: rigorous adherence to or observance of traditional forms, as in religious practice or artistic expression.

• formality; adherence to tradition; emphasis on outward forms and customs
formalism is a style, especially in art, in which great attention is paid to the outward form or appearance of things rather than to their inner reality or meaning.

دیکشنری تخصصی

[سینما] شکل پرستی - شکل گرایی - شکل نگری
[ریاضیات] صورت گرایی، دیس گرایی، اساس صوری، اصالت صورتس، اصالت شکل

مترادف و متضاد

فرمالیته اداری (اسم)
formality, formalism, officialism, precisianism, red tape

جملات نمونه

1. The defence of formalism is always that it serves to control an excess of feeling.
[ترجمه مژده] در دفاع از فرمالیسم باید گفت که در خدمت کنترل احساسات بیش از حد است.
[ترجمه ترگمان]دفاع از فرمالیسم همیشه این است که برای کنترل بیش از حد احساسات عمل می کند
[ترجمه گوگل]دفاع از فرمالیزم همیشه این است که آن را در کنترل بیش از حد احساس می کند

2. Mathematical truth is something that goes beyond mere formalism.
[ترجمه ترگمان]حقیقت ریاضی چیزی است که فراتر از فرمول بندی صرف است
[ترجمه گوگل]حقیقت ریاضی چیزی فراتر از فرمالیته است

3. It can be argued that formalism is fundamentally irreconcilable with other readings-especially, in this instance, psychoanalytical readings.
[ترجمه ترگمان]می توان استدلال کرد که فرمالیسم به طور بنیادی با دیگر خوانش ها منافات دارد - به خصوص در این مورد، psychoanalytical خوانش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]می توان استدلال کرد که فرمالیتم اساسا با سایر قرائت ها غیر قابل انطباق است - به ویژه در این مورد، قرائت های روانکاوی

4. The formalism of quantum mechanics makes no distinction, in this respect, between single particles and complicated systems of many particles.
[ترجمه ترگمان]فرمول بندی مکانیک کوانتومی در این زمینه، بین ذرات تک و سیستم های پیچیده بسیاری از ذرات، هیچ تمایزی قایل نمی شود
[ترجمه گوگل]فرمالیزم مکانیک کوانتومی، در این رابطه، بین ذره های تک و سیستم های پیچیده بسیاری از ذرات تفاوت نمی کند

5. Remember that elsewhere our formalism contains complex numbers.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که در جاه ای دیگر formalism ما شامل اعداد مختلط است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که در جاهای دیگر فرمالیسم ما شامل اعداد پیچیده است

6. It demonstrates the limitations of formalism.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده محدودیت های فرمالیسم است
[ترجمه گوگل]این محدودیت های فرمالیستی را نشان می دهد

7. A return to formalism is highly unlikely given popular expectations of individualized justice.
[ترجمه ترگمان]بازگشتی به فرمالیسم به شدت از انتظارات عمومی از عدالت فردی برخوردار نیست
[ترجمه گوگل]به رسمیت شناختن عدالت فردی، بازگشت به فرمالیسم بسیار بعید است

8. The quantum mechanical formalism itself is left as the sole source of insight.
[ترجمه ترگمان]شکل مکانیک کوانتومی خود به عنوان تنها منبع بینش باقی می ماند
[ترجمه گوگل]خود فرمالیستی کوانتومی خود به عنوان تنها منبع بینش باقی مانده است

9. As stated elsewhere, formalism evolved in line with developments in modern painting and sculpture.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در جاه ای دیگر نیز ذکر شد، فرمالیسم با تحولات نقاشی و مجسمه سازی مدرن تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]همانطور که در جاهای دیگر ذکر شد، فرمالیسم در راستای تحولات در نقاشی و مجسمه سازی مدرن تکامل یافت

10. Mr Bernard's formalism disregards all of the significant aspects of my work.
[ترجمه ترگمان]فرمالیسم آقای برنارد تمام جنبه های مهم کار من را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]رسمگری آقای برنارد تمام جنبه های مهم کار من را نادیده می گیرد

11. In contrast to Formalism and structuralism, the New Criticism was empiricist and humanistic.
[ترجمه ترگمان]در مقابل Formalism و structuralism، نقد جدید empiricist و humanistic بود
[ترجمه گوگل]در مقابل فرمالیسم و ​​ساختارگرایی، نقد نوین تجربی و انسانی بود

12. Radiation effects relevant to this formalism are additive.
[ترجمه ترگمان]اثرات تابش مربوط به این فرمالیسم، افزودنی هستند
[ترجمه گوگل]اثرات تابش مربوط به این فرمالیزم افزایشی است

13. The development of formalism is contrary to the spirit of the legislation.
[ترجمه ترگمان]توسعه فرمالیسم بر خلاف روح قانون است
[ترجمه گوگل]توسعه فرمالیزم خلاف روح قانون است

14. This formalism is simply described as a one-dimensional Fourier integral. And it can be directly applied to the near-field simulation of the nanometer laser knife.
[ترجمه ترگمان]این فرمالیسم به سادگی به عنوان انتگرال فوریه یک بعدی توصیف می شود و می توان آن را مستقیما به شبیه سازی می دانی نزدیک با چاقوی لیزری نانومتری اعمال کرد
[ترجمه گوگل]این فرمالیزم به سادگی به عنوان یک انتگرال فوریه یک بعدی توصیف می شود و می توان آن را به طور مستقیم به شبیه سازی میدان نزدیک از چاقو لیزر نانومتری استفاده کرد

15. Formalism and functionalism are distinct research traditions.
[ترجمه ترگمان]Formalism و کارکردگرایی سنت های تحقیقاتی متمایزی هستند
[ترجمه گوگل]فرمالیستی و کارکردگرایی سنت های تحقیق متمایز است

پیشنهاد کاربران

صوری نما ( نشان دهنده نمایش صوری )

قالب

صورت بندی

رسمیت گرایی

formalism ( ریاضی )
واژه مصوب: صورت گرایی
تعریف: مکتبی در فلسفۀ ریاضی که براساس آن ریاضیات مجموعه ای از دستگاه های صوری است که گزاره های هریک از آنها با استفاده از نمادهای دستگاه برطبق قواعد معینی ساخته می شوند


کلمات دیگر: