کلمه جو
صفحه اصلی

finder


معنی : یابنده، پیدا کننده
معانی دیگر : یابش گر، دوربین ردیاب، یاب گر، رجوع شود به: viewfinde

انگلیسی به فارسی

یابنده، پیدا‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that finds.

(2) تعریف: a device attached to a camera through which one can look to see what will be included in the photograph; viewfinder.

• discoverer, one who finds

دیکشنری تخصصی

[سینما] نمایاب / ویزور
[کامپیوتر] عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامه ای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسکها را نشان می دهد - یابنده - بخشی از سیستم عامل Apple Macintosh . این بخش از سیستم عامل به کاربران امکان می دهد تا به وسیله ی حرکت دادن تصاویر روس صفحه نمایش، فایلها را کپی و دستکاری کرده و برنامه ها را اجرا کنند. برنامه ی Finder مربوط به برنامه ی Program manager و متعلق به میکروسافت ویندوز است .
[برق و الکترونیک] منظره یاب؛ یابنده وسیله ی الکترونیکی یا نوری که حوزه ی تحت پوشش دوربین تلویزیونی را نشان می دهد.

مترادف و متضاد

یابنده (اسم)
find, getter, discovery, finding, detector, finder, discoverer

پیدا کننده (اسم)
finder

one who discovers a thing


Synonyms: discoverer, spotter, acquirer, appropriator, claimant, search party


Antonyms: loser, owner, stray


a locating device


Synonyms: sight, telescopic sight, bombsight, gunsight, homing device, viewfinder, periscope, radar, sonar


جملات نمونه

1. Lost: one diamond ring. Finder will be rewarded.
[ترجمه ترگمان]گم شده: یک انگشتر الماس Finder پاداش خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]از دست رفته: یک حلقه الماس یابنده پاداش خواهد گرفت

2. The finder usually receives a reward.
[ترجمه ترگمان]یابنده معمولا پاداش دریافت می کند
[ترجمه گوگل]یابنده معمولا پاداش دریافت می کند

3. The finder of a wallet who takes it home may be guilty of theft.
[ترجمه ترگمان]یابنده یک کیف پول که آن را به خانه می برد ممکن است به جرم سرقت مقصر باشد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن یک کیف پول که خانه را می گیرد ممکن است گناهکار باشد

4. I was her finder, and she needed me.
[ترجمه ترگمان] من پیداش کردم و اون به من نیاز داشت
[ترجمه گوگل]من پیدا کردم و او به من نیاز داشت

5. The least-finished part of the Macintosh was the Finder, the part of the system software visible to the user.
[ترجمه ترگمان]قسمت انتهایی (مکینتاش)the Finder بود که بخشی از نرم افزار سیستم برای کاربر قابل رویت بود
[ترجمه گوگل]بخش کمترین قسمت مکینتاش یابنده بود، بخشی از نرم افزار سیستم قابل مشاهده برای کاربر

6. The finder of the Stone shall have great riches and joy for the rest of their life.
[ترجمه ترگمان]یابنده سنگ برای بقیه عمر ثروت و نعمت بزرگی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]جست و جو از سنگ باید ثروت و رفاه بزرگ برای بقیه زندگی خود را داشته باشد

7. After all, the Finder, the program that greets all Mac users, was the essence of the experience.
[ترجمه ترگمان]بعد از همه، the، برنامه ای که از همه کاربران Mac استقبال می کند، ماهیت تجربه بود
[ترجمه گوگل]پس از همه، Finder، برنامه ای که تمام کاربران مک را تبریک می گوید، ماهیت تجربه بود

8. As with treasure trove the finder is rewarded with the intrinsic value of the find.
[ترجمه ترگمان]همانند گنجینه ای از گنج، یابنده به ارزش ذاتی اکتشاف پاداش داده می شود
[ترجمه گوگل]همانند گنجینه یاب با ارزش ذاتی یافته پیدا می شود

9. If the caption does become detached the finder can see at a glance what it is.
[ترجمه ترگمان]اگر عنوان بخش از بین برود، یابنده می تواند نگاهی به آن بیندازد که چه چیزی است
[ترجمه گوگل]اگر علامت جدا شود، یابنده می تواند در یک نگاه از آنچه که هست را ببیند

10. If such planets exist, these missions—NASA's Terrestrial Planet Finder and ESA's Darwin—should be able to scan their atmospheres for the presence of gases that would indicate the existence of life.
[ترجمه ترگمان]اگر چنین سیاره ای وجود داشته باشد، این ماموریت ها - سیاره زمینی NASA s و داروین - باید قادر به کاوش اتمسفر خود برای وجود گازهایی باشد که بیانگر وجود حیات باشند
[ترجمه گوگل]اگر چنین سیارات وجود داشته باشد، این مأموریت ها - یابنده ی سیاره ی زمینی ناسا و داروین - ESA باید بتوانند جو زمین خود را برای حضور گازهایی که وجود حیات را نشان می دهند، اسکن کنند

11. A tiny well-preserved fish specimen can yield its finder the equivalent of 25 cents, enough for a hot meal.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه کوچک ماهی که به خوبی حفظ شده است می تواند آن را معادل ۲۵ سنت، به اندازه کافی برای یک وعده غذای گرم، به دست آورد
[ترجمه گوگل]یک نمونه ماهی کوچکی که به خوبی نگهداری می شود می تواند یابنده خود را معادل 25 سنت، به اندازه کافی برای وعده های غذایی گرم کند

12. The line finder hooked the subscriber to a "dial tone" bank to show that it was ready.
[ترجمه ترگمان]یابنده این خط، مشترک را به بانک \"صدا dial\" متصل می کند تا نشان دهد که آماده است
[ترجمه گوگل]یابنده خط مشترک را به یک 'زنگ شماره' متصل کرد تا نشان دهد که آماده است

13. In addition to an encyclopedia, a synonym finder and a thesaurus would have helped students to find new terms when all the words they knew could not produce satisfactory results.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر یک دایره المعارف، یک یابنده synonym و یک گنجینه اصطلاحات، به دانش آموزان کمک خواهد کرد تا شرایط جدیدی را بیابند که تمام کلماتی که آن ها می دانستند نمی توانند نتایج رضایت بخشی به همراه داشته باشند
[ترجمه گوگل]علاوه بر دائرةالمعارف، یک مترادف و اصطلاحنامه به دانشجویان کمک می کند تا شرایط جدیدی را پیدا کنند، در حالی که تمامی کلمات که می دانستند نمیتوانند نتایج دلخواهی را بدست آورند

14. In this paper, the direction finder information processing and controlling system is designed.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، جهت یابی پردازش اطلاعات و سیستم کنترل طراحی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، سیستم پردازش و کنترل اطلاعات مسیر یاب طراحی شده است

15. Laser range finder has been widely used in map building, locating and tracking in Robotics.
[ترجمه ترگمان]یابنده محدوده لیزری به طور گسترده ای در طراحی نقشه، پیدا کردن و ردیابی در رباتیک استفاده شده است
[ترجمه گوگل]ردیاب لیزری به طور گسترده ای در ساخت نقشه، مکان و ردیابی در رباتیک استفاده شده است


کلمات دیگر: