کلمه جو
صفحه اصلی

dramatization


معنی : بصورت نمایش در اوردن
معانی دیگر : به صورت نمایش درآوردن

انگلیسی به فارسی

به‌صورت نمایش در آوردن


نمایشنامه، بصورت نمایش در اوردن


انگلیسی به انگلیسی

• play, show, drama; act of making into a drama; exaggeration (also dramatisation)

دیکشنری تخصصی

[سینما] نمایشی کردن

مترادف و متضاد

به صورت نمایش در اوردن (اسم)
dramatization

drama


Synonyms: dramatics, entertainment, melodrama


جملات نمونه

1. this film is a dramatization of tolstoi's famous novel
این فیلم برگرفته از رمان معروف تولستوی است.

2. She has a tendency to dramatization.
[ترجمه ترگمان]او گرایشی به dramatization دارد
[ترجمه گوگل]او تمایل به نمایشنامه دارد

3. Perform the dramatization for your class.
[ترجمه ترگمان]این تمرین را برای کلاس خود انجام دهید
[ترجمه گوگل]نمایشنامه برای کلاس خود را انجام دهید

4. In the conclusion, the inadequacy of poetic dramatization is pointed out.
[ترجمه ترگمان]در پایان، نارسایی dramatization شاعرانه به آن اشاره شده است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ناکافی بودن دراماتیک شاعرانه است

5. The play was a dramatization of a short story.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه داستان کوتاهی بود
[ترجمه گوگل]این نمایش یک داستان کوتاه بود

6. The third chapter analyses the relation between dramatization and impersonal lyricism.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم رابطه between و impersonal را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]فصل سوم، رابطه بین نمایشنامهنویسی و اشعار غیر شخصی را تحلیل میکند

7. Chapter III annotates the dramatization of character shaping and language before the conclusion is drawn.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم نحوه شکل گیری شخصیت و زبان قبل از نتیجه گیری را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]فصل سوم، نشان دادن شکلدهی شخصیت و زبان را قبل از نتیجه گیری به تصویر می کشد

8. The value commercial character, makes every effort the dramatization and on-the-spot report coexisting.
[ترجمه ترگمان]ویژگی تجاری ارزشی، هر تلاش the و گزارش درجا را می سازد
[ترجمه گوگل]شخصیت تجاری ارزشمند، هر کاری را انجام می دهد، نمایشنامه و گزارش همیشگی هم وجود دارد

9. Work with a group and create a dramatization that shows bullying.
[ترجمه ترگمان]کار کردن با یک گروه و ایجاد a که خشونت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کار با یک گروه و ایجاد نمایشنامه ای که نشانگر قلدری است

10. The Los Angeles Olympics became a spectacular dramatization of a renascent American entrepreneurial energy and optimism.
[ترجمه ترگمان]المپیک لس آنجلس به گونه ای چشمگیر از انرژی و خوش بینی renascent آمریکایی renascent شد
[ترجمه گوگل]مسابقات المپیک لس آنجلس یک نمایشگر دیدنی و جذاب از انرژی تجدید پذیر و کارآفرینی آمریکایی و خوش بینی بود

11. The incident seemed to lend itself to dramatization.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این حادثه به صورت بندی در امده است
[ترجمه گوگل]حادثه به نظر می رسید خود را به نمایش درامده است

12. It might take a little exaggeration or dramatization, but that's what good storytelling is all about.
[ترجمه ترگمان]ممکن است کمی اغراق یا گزافه گویی باشد، اما این چیزی است که داستان سرایی خوب در مورد آن است
[ترجمه گوگل]این ممکن است کمی اغراق و یا نمایشنامه، اما این چیزی است که داستان داستان خوب است همه چیز در مورد

13. There were some former incidents containing these words which had to be reached before the incident in dramatization would ease.
[ترجمه ترگمان]حوادث پیشین دیگری نیز وجود داشت که می بایست پیش از وقوع حادثه در dramatization به دست آید
[ترجمه گوگل]برخی از حوادث سابق حاوی این کلمات بودند که باید پیش از وقوع حوادثی که در تظاهرات وجود داشت، رفع شود

14. The Shanghai Dramatic Arts Center is preparing to stage a dramatization of Karl Marx's Das Kapital using elements of Broadway musicals and Las Vegas shows.
[ترجمه ترگمان]مرکز هنرهای دراماتیک شانگهای در حال آماده شدن برای نمایش a از آثار Karl s و لاس وگاس است
[ترجمه گوگل]مرکز هنرهای نمایشی شانگهای در حال آماده سازی مرحله نمایشنامه ای از Das Kapital کارل مارکس با استفاده از عناصر موزیکال های برادوی و نمایشگاه های لاس وگاس است

This film is a dramatization of Tolstoi's famous novel.

این فیلم برگرفته از رمان معروف تولستوی است.


پیشنهاد کاربران

بزرگنمایی
مبالغه
اغراق

dramatization ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: نمایشی کردن
تعریف: پدید آوردن یک اثر یا متن نمایشی براساس یک اثر ادبی یا غیرادبی|||متـ . نمایشی سازی


کلمات دیگر: