کلمه جو
صفحه اصلی

metric


معنی : مبحی بحر ووزن شعر، متری، اندازهای، استاندارد یا معیار متری
معانی دیگر : وابسته به متر، متریک، بدیع علم سجع، مبحک بحر ووزن شعر

انگلیسی به فارسی

(بدیع) علم سجع، مبحث بحر ووزن شعر، اندازه ای،استاندارد یامعیارمتری، متری


انگلیسی به انگلیسی

• of the metric system, pertaining to the meter; of or pertaining to distance; composed in meter or verse (in poetry)
metric units are the ones used in the metric system, for example the metre, the kilogram, and the litre.

دیکشنری تخصصی

[سینما] تدوین - مونتاژ طولی
[ریاضیات] متریک، سنجه ای، فاصله ای، تابع فاصله، متری

مترادف و متضاد

مبحی بحر ووزن شعر (اسم)
metric

متری (صفت)
metric

اندازهای (صفت)
metric

استاندارد یا معیار متری (صفت)
metric

جملات نمونه

1. metric measure
واحد سنجش بر حسب متر

2. the metric system
سازگان متریک،سیستم متریک

3. the metric system is decimalized
دستگاه متری (متریک) دهدهی است.

4. The Wall Street Journal uses 220,000 metric tons of newsprint each year.
[ترجمه زهره] روزنامه وال استریت، هر سال، ۲۲۰، ۰۰۰ تن کاغذ روزنامه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روزنامه وال استریت ۲۲۰،۰۰۰ تن کاغذ روزنامه را هر سال استفاده می کند
[ترجمه گوگل]وال استریت ژورنال هر ساله از 220،000 تن از روزنامه استفاده می کند

5. We are gradually changing over to a completely metric system.
[ترجمه ترگمان]ما به تدریج در حال تغییر به یک سیستم کاملا متریک هستیم
[ترجمه گوگل]ما به تدریج در حال تغییر به سیستم به طور کامل متریک

6. How many imperial inches are there in one metric centimetre? — Naught point three nine three seven inches.
[ترجمه ترگمان]چند اینچی که در یک سانتیمتر ضخامت دارند چند اینچ وجود دارد؟ تا الان دیگه چیزی نشده - سه و هفت اینچ -
[ترجمه گوگل]چند سانتیمتر امپریالیستی در یک سانتی متر وجود دارد؟ - بدون نقطه سه نه سه هفت اینچ

7. The recipe is given in both metric and imperial measures.
[ترجمه ترگمان]دستور پخت در هر دو معیار متریک و امپریالیستی داده می شود
[ترجمه گوگل]دستور العمل در هر دو اندازه و امپریالیستی داده شده است

8. In the metric system, measurements are made in metres and liters.
[ترجمه ترگمان]در سیستم متریک، اندازه گیری ها در متر و لیتر انجام می شوند
[ترجمه گوگل]در سیستم متریک، اندازه گیری در متر و لیتر ساخته شده است

9. New radiators come in metric sizes.
[ترجمه ترگمان]رادیاتورها در اندازه های متری قرار دارند
[ترجمه گوگل]رادیاتورهای جدید در ابعاد متریک قرار دارند

10. Converting metric measurements to U. S. equivalents is easy.
[ترجمه ترگمان]تبدیل اندازه گیری متریک به U اس equivalents آسان است
[ترجمه گوگل]تبدیل اندازه های متریک به معادلات U S آسان است

11. Most high-tech industry has been metric for decades.
[ترجمه ترگمان]صنعت فن آوری پیشرفته چندین دهه است که متریک بوده است
[ترجمه گوگل]بیشتر صنایع با تکنولوژی پیشرفته برای دهه های مختلف متریک بوده است

12. Britain changed to a metric system of currency in 1970.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در سال ۱۹۷۰ به سیستم متریک پول تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بریتانیا در سال 1970 به یک سیستم متریک ارز تبدیل شد

13. The parts all come in metric sizes now.
[ترجمه ترگمان]حالا قطعات در اندازه های متریک به دست می آیند
[ترجمه گوگل]قطعات در حال حاضر در اندازه های متریک هستند

14. We can adjust easily to metric measurement.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به راحتی به اندازه گیری متریک برسیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به اندازه گیری متریک به راحتی تنظیم کنیم

15. Litre is a unit of capacity in the metric system.
[ترجمه ترگمان]Litre واحد ظرفیتی در سیستم متریک است
[ترجمه گوگل]Liter یک واحد ظرفیت در سیستم متریک است

the metric system

سازگان متریک، سیستم متریک


پیشنهاد کاربران

metric ( ریاضی )
واژه مصوب: سنجه 2
تعریف: فرمول دار

معیار

سنجه

استاندارد

ضابطه

معیار
شاخص
واحد

مقیاس

شاخص اندازه گیری
معیار اندازه گیری

واحد، یکا


کلمات دیگر: