1. insert the key into the lock
کلید را در قفل بگذار.
2. you need to insert a paragraph here
باید در اینجا یک پاراگراف اضافه کنی.
3. Insert the key in/into the lock.
[ترجمه ترگمان]کلید را وارد قفل کنید
[ترجمه گوگل]کلید را داخل / در قفل قرار دهید
4. I wish to insert an advertisement in your newspaper.
[ترجمه رقیه مبارک] آرزو می کنم که آگهی تبلیغاتی خود را وارد روزنامتان کنم
[ترجمه ] آرزو می کنم که یک آگهی در روزنامه تون ثبت کنم.
[ترجمه ترگمان]می خواهم یک تبلیغ در روزنامه تان قرار دهم
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم یک تبلیغ در روزنامه خود قرار دهم
5. Insert the special cleaning thread between your teeth and pull it gently up and down.
[ترجمه ترگمان]نخ تمیز کردن مخصوص را بین دندان های خود قرار دهید و آن را به آرامی بالا و پایین بکشید
[ترجمه گوگل]سینه تمیز کردن ویژه بین دندان های خود را بگذارید و آن را به آرامی بالا و پایین بکشید
6. Insert coins into the slot and press for a ticket.
[ترجمه ترگمان]سکه ها را در شکاف قرار دهید و برای یک بلیط فشار دهید
[ترجمه گوگل]سکه ها را داخل اسلات قرار دهید و برای یک بلیط فشار دهید
7. Is it too late to insert a new page into my magazine article?
[ترجمه ترگمان]آیا برای قرار دادن یک صفحه جدید در مقاله مجله من خیلی دیر است؟
[ترجمه گوگل]آیا خیلی دیر شده است تا یک صفحه جدید را به مقاله مجله اضافه کنم؟
8. Insert the fork about 6in. from the root and simultaneously lever it backwards.
[ترجمه ترگمان]قاشق را در حدود ۶ اینچ قرار دهید از ریشه و به طور همزمان آن را به عقب اهرم کنید
[ترجمه گوگل]چنگال را در حدود 6 اینچ قرار دهید از ریشه و به طور همزمان آن را عقب بیاورید
9. If you can insert your hand between the back of the chair and the wall, you may be able to reach the letter that fell down there.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید دست خود را بین پشت صندلی و دیوار قرار دهید، ممکن است بتوانید به نامه ای که در آن پایین افتاد دست پیدا کنید
[ترجمه گوگل]اگر می توانید دست خود را بین پشت صندلی و دیوار قرار دهید، ممکن است بتوانید نامه ای را که در آنجا افتاده است، به دست بیاورید
10. You have to insert an additional piece of material into the waistline of the dress to make it large enough for her.
[ترجمه ترگمان]شما باید یک تکه دیگر از مواد را به دور کمر خود وارد کنید تا آن را به اندازه کافی بزرگ کنید
[ترجمه گوگل]شما باید یک قطعه اضافی از مواد را در کمر لباس قرار دهید تا آن را به اندازه کافی بزرگ کنید
11. Insert Tab A into Slot A and glue, before standing the model upright.
[ترجمه ترگمان]زبانه A را به مقدار شیار و چسب وارد کنید قبل از این که مدل را راست نگه دارید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه مدل را به صورت راست بچرخانید، نوار A را به شکاف A و چسب قرار دهید
12. Insert your fingers between the layers and press them apart.
[ترجمه ترگمان]انگشتان خود را در میان لایه ها قرار دهید و آن ها را از هم جدا کنید
[ترجمه گوگل]انگشتان خود را بین لایه ها قرار دهید و آنها را از هم جدا کنید
13. They joined with the monarchists to insert a clause calling for a popular vote on the issue.
[ترجمه ترگمان]آن ها به the پیوستند تا یک شرط برای رای عمومی در مورد این موضوع وارد کنند
[ترجمه گوگل]آنها با سلطنت طلبان متحد شدند تا یک بند را که خواستار رای مردم در مورد این مسئله است، قرار دهند
14. Position the cursor where you want to insert a word.
[ترجمه ترگمان]موقعیت مکان نما را در جایی قرار دهید که می خواهید یک کلمه را وارد کنید
[ترجمه گوگل]مکان نما را در جایی که می خواهید یک کلمه بگذارید قرار دهید
15. Insert your comments in the space below.
[ترجمه ترگمان]نظرات خود را در فضای زیر درج کنید
[ترجمه گوگل]نظرات خود را در فضای زیر وارد کنید