کلمه جو
صفحه اصلی

thinly


بطور نازک یا لاغر، کم

انگلیسی به فارسی

بطور نازک یا لاغر،کم


نازک


انگلیسی به انگلیسی

• with thin layers; feebly; sparsely
a thinly veiled or thinly disguised remark is one that does not say exactly or truthfully what a person means, but which people clearly understand in spite of this.

جملات نمونه

1. a thinly populated region
ناحیه ای که جمعیت آن تنک است.

2. our pool is frozen over thinly
روی حوض ما یخ نازکی بسته است.

3. She spread the toast thinly with raspberry jam.
[ترجمه ترگمان]نان برشته را با مربای تمشک پهن کرد
[ترجمه گوگل]او توت نازک را با تمشک تمشک پخش می کند

4. The ointment should be spread thinly on the bruised areas.
[ترجمه ترگمان]پماد سوختگی باید به صورت کمی بر روی مناطق آسیب دیده پخش شود
[ترجمه گوگل]پماد باید در مناطق کبود شده نازک باشد

5. Scrape the carrots and slice them thinly.
[ترجمه ترگمان] هویج رو بکش و تیکه تیکه کن
[ترجمه گوگل]هویج را تکه تکه کنید و آنها را نازک کنید

6. Pizza dough should be rolled thinly.
[ترجمه ترگمان]پیتزا باید پخش بشه
[ترجمه گوگل]خمیر پیتزا باید نازک باشد

7. In her speech she made several thinly disguised attacks on the president.
[ترجمه ترگمان]در گفتار او چندین حمله به رئیس جمهور کرده بود
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او چند حملات نابجا به رئیس جمهور انجام داد

8. Expertise in this field is very thinly spread across the country.
[ترجمه ترگمان]تخصص در این زمینه بسیار کم در سراسر کشور پخش شده است
[ترجمه گوگل]تخصص در این زمینه بسیار نازک در سراسر کشور گسترش یافته است

9. The novel is a thinly disguised autobiography.
[ترجمه ترگمان]این رمان یک زندگینامه مختصر پنهان است
[ترجمه گوگل]این رمان یک زندگینامه بی نظیر و پنهان است

10. Mrs Brown wrapped the thinly clad man in her fur coat.
[ترجمه ترگمان]خانم براون مرد ژنده پوش را در پالتوی خز خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]خانم براون مرد نازک پوششی را در کت و شلوار خود پوشانده است

11. Slice the mushrooms thinly and fry in butter.
[ترجمه ترگمان]قارچ ها رو کم کن و کره رو برشته کن
[ترجمه گوگل]قارچها را نازک کنید و در کره سرخ کنید

12. Slice the potatoes thinly.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی را کم کن
[ترجمه گوگل]سیب زمینی را نازک بشویید

13. It was a thinly disguised attack on the President.
[ترجمه ترگمان]حمله thinly به رئیس جمهور بود
[ترجمه گوگل]این یک حمله نازک به رئیس جمهور بود

14. The speech was seen by many as a thinly disguised attack on the president.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در بسیاری از آنان دیده می شد که بر رئیس جمهور حمله شده بود
[ترجمه گوگل]این سخنرانی توسط بسیاری از افراد به عنوان یک حمله منفرد به رئیس جمهور دیده می شود

پیشنهاد کاربران

یک کمی

واضح و مشخص
a thinly disguised lie

به طور نازک ، خیلی کم، , واضح مشخص ،

مختصراً


کلمات دیگر: