1. They gave him a watch as a memento of his time with the company.
[ترجمه ترگمان]آن ها به او یک ساعت به عنوان یادگاری از زمان خود با شرکت دادند
[ترجمه گوگل]آنها ساعت را به عنوان یادبود زمان خود با این شرکت به او دادند
2. The photos will be a permanent memento of your wedding.
[ترجمه ترگمان]عکس ها یادگاری دائمی از عروسی شما خواهند بود
[ترجمه گوگل]عکس ها یک یادداشت دائمی از عروسی شما خواهد بود
3. I keep a stone as a memento of our holiday.
[ترجمه ترگمان]من سنگی را به عنوان یادگاری از تعطیلات خودمان نگه می دارم
[ترجمه گوگل]من یک سنگ را به عنوان یادبود از تعطیلات خود نگه می دارم
4. I kept the bottle as a memento of my time in Spain.
[ترجمه ترگمان]بطری را به عنوان یادگاری از زمان خود در اسپانیا نگه داشتم
[ترجمه گوگل]من بطری را به عنوان یادبود زمان من در اسپانیا نگه داشتم
5. The director will be presented with a memento for his long years of service.
[ترجمه ترگمان]کارگردان برای سال ها خدمت به عنوان یادبود ارائه خواهد شد
[ترجمه گوگل]این کارگردان برای سالهای طولانی از خدمات خود با یک یادداشت ارائه می شود
6. As a nostalgic memento, it is proudly displayed in the Jugendstil -decorated shop.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک یادبود دلتنگی انگیز، آن با افتخار در مغازه decorated نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک یادگاری دلتنگ، با افتخار نشان داده شده در فروشگاه Jugendstil-تزئین شده است
7. Alistair kept the bill, as a memento.
[ترجمه محسن] آلیستر صورت حساب را به عنوان یادگاری نگه داشت
[ترجمه ترگمان]آلیستر بیل را به عنوان یادگاری نگه داشت
[ترجمه گوگل]آلستیر این لایحه را به عنوان یک یادداشت نگه داشته است
8. A memento of your visit may be purchased in the small showroom.
[ترجمه ترگمان]یک یادبود از دیدار شما ممکن است در یک نمایشگاه کوچک خریداری شود
[ترجمه گوگل]یادآوری بازدید شما ممکن است در نمایشگاه کوچک خریداری شود
9. It was a clever memento sent to half a zillion other loyal Democrats.
[ترجمه ترگمان]این یک یادبود هوشمندانه برای نیمی از Democrats وفادار دیگر بود
[ترجمه گوگل]این یک یادگاری باهوش بود که به نیم میلیون دونده دموکرات های وفادار فرستاده شد
10. She insisted she only wanted a memento, but I think she was mad about the parking surcharge.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که او فقط یک یادگاری می خواهد، اما من فکر می کنم که او از the پارکینگ دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که فقط می خواست یک یادداشت بخواند، اما فکر می کنم او در مورد اضافه هزینه پارکینگ دچار دیوانگی شده بود
11. Keep a photo or memento on your desk.
[ترجمه ترگمان]یک عکس یا یادگاری را روی میز خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]یک عکس یا یادداشت بر روی میز خود نگه دارید
12. My friend gave me his picture as a memento before going away.
[ترجمه ترگمان]دوستم عکس یادگاری را قبل از رفتن به من داد
[ترجمه گوگل]دوست من قبل از رفتن به من، تصویر خود را به عنوان یک یادداشت به من داد
13. Each pen serves as a memento, or something that helps someone remember an event.
[ترجمه ترگمان]هر قلم به عنوان یادگاری عمل می کند، یا چیزی که به کسی کمک می کند تا یک رویداد را به خاطر بسپارد
[ترجمه گوگل]هر قلم به عنوان یک یادآوری یا چیزی است که به کسی کمک می کند یک رویداد را به یاد داشته باشد
14. He kept a lock of her hair as a memento.
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یادگاری نگه داشت
[ترجمه گوگل]او قفل موهای خود را به عنوان یک یادداشت نگه داشت
15. More anglers are taking cameras when they go fishing to provide a memento of catches.
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتری در هنگام ماهیگیری در حال گرفتن دوربین برای ارائه یادگاری از صید هستند
[ترجمه گوگل]ماهیگیران بیشتری در حال گرفتن دوربین هستند وقتی که ماهیگیری می کنند تا یک جفت ماهی را ارائه کنند