کلمه جو
صفحه اصلی

roi

انگلیسی به فارسی

ROI


انگلیسی به انگلیسی

• (accounting) method of measuring the profitability of a company (derived by dividing the net income by total assets)

جملات نمونه

1. A new ROI video coding method is presented based on MPEG -
[ترجمه ترگمان]یک روش کد گذاری جدید ROI براساس MPEG ارائه شده است -
[ترجمه گوگل]یک روش کد گذاری ویدئوی ROI جدید بر اساس MPEG-

2. Boost your ROI on your marketing, sales and e - commerce activities.
[ترجمه ترگمان]افزایش بازدهی سرمایه در فعالیت های بازاریابی، فروش و تجارت الکترونیکی
[ترجمه گوگل]بازده ROI خود را در فعالیت های بازاریابی، فروش و تجارت الکترونیک افزایش دهید

3. Each area of a development environment influences the ROI in terms of both cost and benefit.
[ترجمه ترگمان]هر حوزه از محیط توسعه، بازدهی سرمایه را بر حسب هزینه و هم سود تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]هر منطقه از یک محیط توسعه بر ROI تاثیر می گذارد، از نظر هزینه و منافع

4. As an alternative to ROI measure, organizations adopt the residual income concept.
[ترجمه ترگمان]به عنوان جایگزینی برای اندازه گیری ROI، سازمان ها مفهوم درآمد مانده را می پذیرند
[ترجمه گوگل]سازمان به عنوان یک جایگزین برای اندازه گیری ROI، مفهوم درآمد باقی مانده را تصویب می کند

5. Accounting or book-value ROI assumes straight-line depreciation of depreciable assets and a constant cash flow from one year to another within a given timeframe, say three years.
[ترجمه ترگمان]\"Accounting\" یا \"ارزش دفتری\"، استهلاک خط مستقیم دارایی های depreciable را فرض می کند و یک جریان نقدی ثابت از یک سال به دیگری در یک بازه زمانی داده می شود، مثلا سه سال
[ترجمه گوگل]ROI حسابداری یا ارزش دفتری حسابداری مستلزم صرفه جویی در دارایی های خالصانه است و جریان نقدی ثابت از یک سال به دیگری در یک دوره زمانی معین، سه سال است

6. Realize full return on investment ( ROI ) in less than 6 months.
[ترجمه ترگمان]بازگشت کامل به سرمایه گذاری (ROI)در کم تر از ۶ ماه را درک کنید
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری کامل (ROI) را در کمتر از 6 ماه انجام دهید

7. ROI setting: select the section through basal ganglia and hippocampus, measure ADC values and spectral peak area of bilateral frontoparietal regions, basal ganglia and hippocampus.
[ترجمه ترگمان]تنظیمات ROI: این بخش را از طریق غدد عصبی و هیپوکامپ، اندازه ADC و ناحیه پیک طیفی از مناطق frontoparietal دو جانبه، غدد عصبی و هیپوکامپ، انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]تنظیم ROI بخش را از طریق ganglia basal و هیپوکامپ انتخاب کنید، مقادیر ADC و سطح پیک طیفی مناطق دو طرفه فوروپارایتیال، گانگلیس پایه و هیپوکامپ را اندازه گیری کنید

8. He is concerned about maximizing RI other than ROI.
[ترجمه ترگمان]او نگران به حداکثر رساندن RI به غیر از ROI است
[ترجمه گوگل]او نگران افزایش RI به جز ROI است

9. Secondly, an automatic ROI extraction algorithm, which is based on the saliency of visual attention, is proposed.
[ترجمه ترگمان]دوم، یک الگوریتم استخراج ROI اتوماتیک، که مبتنی بر برجستگی توجه بصری است، پیشنهاد می شود
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، یک الگوریتم استخراج خودکار ROI، که بر پایه ی قابلیت توجه بصری است، پیشنهاد می شود

10. The special software SPM (statistical parameter mapping) and region of interest (ROI) were used to analyze the data.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار ویژه SPM (نقشه برداری پارامتر آماری)و منطقه بهره (ROI)برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است
[ترجمه گوگل]نرم افزار ویژه SPM (نقشه برداری آماری) و منطقه مورد علاقه (ROI) برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت

11. Other objectives include return on investment (ROI), return on assets (ROA), and target rate of profit.
[ترجمه ترگمان]سایر اهداف عبارتند از بازگشت سرمایه (ROI)، بازگشت دارایی (ROA)، و نرخ سود هدف
[ترجمه گوگل]اهداف دیگر عبارتند از: بازده سرمایه (ROI)، بازده دارایی ها (ROA) و میزان هدف سود

12. Thus, evaluation by the ROI formula or by the residual income approach will not be possible.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ارزیابی توسط فرمول ROI یا با رویکرد درآمده ای مانده ممکن نخواهد بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، ارزیابی با استفاده از فرمول ROI یا روش درآمد باقی مانده امکان پذیر نخواهد بود

13. All of the winners' case studies are described in terms of company's background, business scenarios, return on investment (ROI), project organization and lessons learned.
[ترجمه ترگمان]تمامی مطالعات موردی برندگان از نظر سابقه شرکت، سناریوهای کسب وکار، بازگشت سرمایه (ROI)، سازمان پروژه و درس های آموخته (ROI)توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]تمام مطالعات موردی برندگان از نظر پس زمینه شرکت، سناریوهای کسب و کار، بازده سرمایه گذاری (ROI)، سازماندهی پروژه و درسهای آموخته شده است

14. Helping people see that ROI is bunk in a world where intangibles are paramount.
[ترجمه ترگمان]کمک به مردم نشان می دهد که ROI در دنیایی که دارایی های ناملموس بیشتر است، قرار دارد
[ترجمه گوگل]کمک به مردم می بینیم که بازده ROI در جهان که ملزومات غیرقابل اعتباری هستند مهم است

پیشنهاد کاربران

بازدهی اطلاعات

Return On Investment :
بازگشت سرمایه


کلمات دیگر: