کلمه جو
صفحه اصلی

pupa


معنی : نوچه، شفیره، بادامه
معانی دیگر : (حشره شناسی) شفیره، مانسته، لیسه

انگلیسی به فارسی

توت فرنگی، شفیره، نوچه، بادامه


(جانورشناسی) نوچه، بادامه، شفیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: pupae, pupas
مشتقات: pupal (adj.)
(1) تعریف: an intermediate stage in the development of many insects, such as butterflies, during which they do not eat and are often encased in a cocoon.

(2) تعریف: an insect in this stage of development.

• insect in the intermediate transformation stage between larva and adult
a pupa is an insect that is in the stage of development between a larva and a fully grown adult. it has a protective covering and does not move; a technical term in biology.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] شفیره خمره ای. شفیره دو بالان. شفیره ای در پوست آخر لاروی

مترادف و متضاد

نوچه (اسم)
novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, pupa

شفیره (اسم)
pupa

بادامه (اسم)
pupa

جملات نمونه

1. The butterfly emerged from the pupa.
[ترجمه ترگمان]پروانه از the بیرون آمد
[ترجمه گوگل]پروانه از قارچ پدید آمده است

2. The pupa is at an intermediate stage of development; it is intermediate between the egg and the adult butterfly.
[ترجمه ترگمان]pupa در مرحله میانی رشد است؛ بین تخم مرغ و پروانه بزرگ سال میانی است
[ترجمه گوگل]pupa در مرحله ای از رشد است؛ بین تخم مرغ و پروانه بالغ متوسط ​​است

3. A butterfly pupa, hanging from a twig, begins to shake.
[ترجمه ترگمان]یک pupa پروانه از شاخه درختی آویزان است و شروع به لرزیدن می کند
[ترجمه گوگل]یک لوب پروانه، که از یک شاخه آویزان است، شروع به لرزش می کند

4. Determine randomly which character is nearest to the pupa, and is the one to witness the transformation.
[ترجمه ترگمان]معین کنید که کدام شخصیت به pupa نزدیک تر است و کسی است که شاهد تغییر شکل است
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی تعیین کنید که کدام شخصیت نزدیک به pupa است، و کسی است که شاهد تحول است

5. The fresh pupa, having cast off its pliable caterpillar skin, had hardened and become black-brown.
[ترجمه ترگمان]The تازه کرم ابریشم نرم آن را بیرون انداخته بودند و قهوه ای تیره شده بودند
[ترجمه گوگل]لوبیا تازه، با داشتن پوست کریستال قابل انعطاف خود را خنثی کرده، سخت شده و تبدیل به سیاه قهوه ای شده است

6. Escamoles are the larva and pupa stage of the red ant.
[ترجمه ترگمان]Escamoles لارو و pupa مورچه قرمز هستند
[ترجمه گوگل]Escamoles مرحله لارو و توله موگن قرمز است

7. Soon the skin of the pupa splits open, and the fully-formed adult butterfly emerges.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود پوست of شکافته می شود و پروانه بالغ که کاملا تشکیل شده است، پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]به زودی پوست پوست شکسته باز می شود و پروانه بالغ به طور کامل شکل می گیرد

8. But now, inside the pupa, their moment has come.
[ترجمه ترگمان]اما حالا، درون the، لحظه آن ها فرا رسیده است
[ترجمه گوگل]اما اکنون، در داخل توده، لحظه ای به وجود آمده است

9. Make sketches of the larva or pupa, remembering to write the date in each drawing.
[ترجمه ترگمان]طرح هایی از لارو یا pupa تهیه کنید و به یاد داشته باشید که تاریخ هر نقاشی را بنویسید
[ترجمه گوگل]طرح هایی از لارو یا لوبیا، به یاد داشته باشید که تاریخ را در هر نقاشی بنویسید

10. The soul pupa opens its mouth in a voiceless scream.
[ترجمه ترگمان]pupa روح دهانش را با صدای voiceless باز می کند
[ترجمه گوگل]پستاندار روح دهان خود را در یک فریاد بی صدا باز می کند

11. The medium mainly containing rice and the pupa of silkworm was used to cultivate the sporocarp of Cordyceps militaris.
[ترجمه ترگمان]این رسانه عمدتا شامل برنج و the کرم ابریشم بود که برای کشت the of استفاده می شد
[ترجمه گوگل]محیطی که عمدتا حاوی برنج و کاذب کرم ابریشم بود، برای کشت کردن sporocarp از Cordyceps militaris استفاده شد

12. A man one day pick up a butterfly pupa.
[ترجمه ترگمان]یه روز یه مرد یه pupa رو انتخاب می کنه
[ترجمه گوگل]مرد یک روز یک لقمه پروانه را انتخاب می کند

13. Silent transformation in the way, the pupa into a butterfly.
[ترجمه ترگمان]تبدیل خاموش به شکل پروانه تبدیل به پروانه می شود
[ترجمه گوگل]تحول خاموش در راه، pupa به پروانه

14. Lectins in haemolymph of Sarcophaga peregrina larvae and pupa were purified by affinity chromatography.
[ترجمه ترگمان]lectins در haemolymph لارو peregrina Sarcophaga و pupa بوسیله کروماتوگرافی affinity تصفیه شدند
[ترجمه گوگل]لکتین ها در hemolymph از Sarcophaga peregrina لارو و pupa با روش کروماتوگرافی جذب خالص سازی شدند

15. We saw a moth and a pupa on this leaf.
[ترجمه ترگمان]یک پروانه و یک pupa را روی این برگ دیدیم
[ترجمه گوگل]ما در این برگ دیدیم یک گلبرگ و یک لقمه

پیشنهاد کاربران

حشره نارس و نابالغ که بین دوره بالغ شدن و از تخم بیرون اومدن رو طی میکنه


کلمات دیگر: