( مصدر ) کار کردن بعمل پرداختن کار رفته . یا کار رفتن زن بد ( روسبی ) . ۱ - پرداختن او بعمل بد . ۲ - انجام شدن کاری اجرا شدن عملی . یا کار رفتن از کسی یا چیزی . انجام شدن کار بدست او یا توسط آن : [ کار از تو میرود مددی ای دلیل راه . کانصاف میدهیم وز راه اوفتاده ایم ] . ( حافظ ۲۱۵۱ )
از پیش رفتن کار
از پیش رفتن کار