1. His witticisms souped up the talks.
[ترجمه ترگمان]witticisms با talks حرف می زد
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت او، مذاکرات را تقویت کرد
2. His literary style was plain and factual, without witticisms or flourishes, and his character seems similar.
[ترجمه ترگمان]سبک ادبی او ساده و واقعی بود، بدون witticisms یا رونق، و شخصیت او مشابه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]سبک ادبی او ساده و واقعی بود، بدون آزار و اذیت و یا شکوفایی، و شخصیت او به نظر می رسد مشابه
3. He thought his witticisms were amusing but found her response too extravagant.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد witticisms سرگرم کننده است، اما جوابش را بیش از حد مبالغه آمیز پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که آزار و اذیت هایش سرگرم کننده است اما پاسخ وی بیش از حد عجیب و غریب است
4. A few of its witticisms are unnecessarily provocative and should be censored.
[ترجمه ترگمان]برخی از witticisms به طور غیر ضروری تحریک کننده هستند و باید سانسور شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از آزار و اذیت های آن بی عاطفانه تحریک آمیز است و باید سانسور شوند
5. The pace of television favours simplifications, generalised statements, witticisms, and short sharp judgements on artists' performances.
[ترجمه ترگمان]سرعت تلویزیون طرفدار ساده سازی، اظهارات عمومی، witticisms و قضاوت تند کوتاه مدت بر روی اجراهای هنرمندان است
[ترجمه گوگل]سرعت تلویزیون به ساده سازی، اظهارات عمومی، وحشیانه و قضاوت های تیز و کوتاه در اجرای هنرمندان کمک می کند
6. At Sketch-Club meetings his witticisms were regarded as part of the fun.
[ترجمه ترگمان]در جلسات Sketch - باشگاهی، witticisms به عنوان بخشی از سرگرمی مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در جلسات Sketch-Club مباحثه خود را به عنوان بخشی از سرگرم کننده در نظر گرفته شد
7. His witticism was as sharp as a marble.
[ترجمه ترگمان]witticism به اندازه یک تیله تیز بود
[ترجمه گوگل]عارفانه او همانند سنگ مرمر بود
8. Both doctor and Don smiled at this witticism.
[ترجمه ترگمان]هر دو دکتر و دن به این witticism لبخند زدند
[ترجمه گوگل]هر دو دکتر و دان لبخند زدند
9. All jests aside, we're in big trouble. A witticism is a witty, usually cleverly phrased remark.
[ترجمه ترگمان]همه شوخی را کنار بگذار، ما تو دردسر بزرگی افتادیم یک witticism، a و زیرکانه است که معمولا به اصطلاح cleverly می گوید:
[ترجمه گوگل]همه از هم جدا هستند، ما در معرض مشکلات بزرگ هستیم گزاف گویی عجیب و غریب است، معمولا با تفسیر هوشمندانه بیان شده است
10. Once in a while, after witticism, he would look down, and his eyes would meet hers.
[ترجمه ترگمان]لحظه یی بعد، پس از آن که witticism، نگاهی به پایین می انداخت، و چشمانش با چشمان او مصادف می شد
[ترجمه گوگل]یک بار در یک زمان، پس از شرمساری، او به پایین نگاه کرد، و چشمان او را دیدند
11. She could never think of a clever retort to counter Ben's string of jokes and witticisms.
[ترجمه ترگمان]او هرگز نمی توانست به یک پاسخ هوشمندانه درباره رشته شوخی و witticisms بن فکر کند
[ترجمه گوگل]او هرگز نمیتواند از یک عقبنشینی هوشمندانه برای مقابله با رشته جوک و طنز بن استفاده کند
12. He tries to lighten his lectures with an occasional witticism.
[ترجمه ترگمان]سعی می کند lectures را با شوخی های گاه witticism سبک کند
[ترجمه گوگل]او تلاش می کند سخنرانی های خود را با گزافه گویی گاه به گاه تسریع کند