کلمه جو
صفحه اصلی

inclinable


متمایل، موافق، متوافق، مایل، مساعد

انگلیسی به فارسی

متمایل، موافق، متوافق


تمایل پذیر، کژ کردنی، خم پذیر


قابل تحمل


انگلیسی به انگلیسی

• tending, having a tendency; sympathetic, favorable; capable of being inclined or sloped

جملات نمونه

1. The principle and performance of the inclinable reticlemethod are introduced in the peper.
[ترجمه ترگمان]اصل و عملکرد of reticlemethod در the معرفی شده است
[ترجمه گوگل]اصل و عملکرد روش ریخته گری قابل تنظیم در مرداب معرفی می شود

2. They are inclinable to our proposal.
[ترجمه ترگمان]آن ها به پیشنهاد ما پایبند هستند
[ترجمه گوگل]آنها به پیشنهاد ما تمایل دارند

3. There is an inclinable increase for spindle-shaped cells during cell culture.
[ترجمه ترگمان]یک افزایش inclinable برای سلول های spindle شکل در طول کشت سلول وجود دارد
[ترجمه گوگل]در طی کشت سلولی، افزایش قابل توجهی برای سلولهای اسپیندل شکل وجود دارد

4. J23 series open-type inclinable press is widely applicable.
[ترجمه ترگمان]سری J۲۳ از نوع باز است که به طور گسترده قابل اجرا می باشد
[ترجمه گوگل]سری J23 سری باز پذیری قابل تنظیم به طور گسترده ای قابل استفاده است

5. Results reveal that self-ignition is inclinable to occur in the expansion ramp, and two auto ignition mechanics are employed.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که احتراق خود - احتراق در مسیرهای توسعه رخ می دهد و دو مکانیک احتراق خودکار به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که خود اشتعال می تواند در رمپ گسترش رخ دهد و دو مکانیک خودکار احتراق استفاده می شود

6. The disparity of strength between operators and consumers makes their actual statuses unequal, so to realize social fairness requires the arrangements of inclinable policy to protect consumers.
[ترجمه ترگمان]اختلاف قدرت بین اپراتورها و مصرف کنندگان وضعیت واقعی شان را نابرابر می کند، بنابراین برای تحقق عدالت اجتماعی نیازمند آرایش سیاست inclinable برای حفاظت از مصرف کنندگان است
[ترجمه گوگل]اختلاف قدرت بین اپراتورها و مصرف کنندگان، وضعیت واقعی آنها نابرابر است، بنابراین برای تحقق بخشیدن به عدالت اجتماعی نیازمند تدارک سیاست های محرمانه برای محافظت از مصرف کنندگان است

7. Each cylindrical bore accommodates a piston that can move in a longitudinal direction and is supported on a swash plate, which is inclinable around at least one pivoting axis.
[ترجمه ترگمان]هر استوانه ای دارای یک پیستون است که می تواند در جهت طولی حرکت کند و بر روی یک صفحه لغزنده (swash)حرکت کند که در اطراف یک محور چرخش قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هر سوراخ سیلندر یک پیستون را که می تواند در یک جهت طولی حرکت کند و بر روی یک ورق سیلندر، که در اطراف حداقل یک محور چرخش محکم است، جای می دهد


کلمات دیگر: