کلمه جو
صفحه اصلی

frivolously


ازروی سبکی، بنادانی، ازروی سبکسری، بیهوده وار

انگلیسی به فارسی

با بی خیالی


فریبکارانه


انگلیسی به انگلیسی

• wastefully, tritely, pettily; foolishly; nonsensically; unimportantly

جملات نمونه

1. he spent his life frivolously
او عمر خود را به لهوولعب گذراند.

2. Her policy of not dating frivolously is fine, theoretically, but makes for long, lonely weekends.
[ترجمه ترگمان]سیاست او مبنی بر عدم قرار ملاقات با عقاید غیر ضروری، از لحاظ نظری خوب است، اما در آخر هفته ها تنهایی و تنهایی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]سیاست خود را از قدم زدن به طور ناخودآگاه خوب است، به لحاظ نظری، اما باعث می شود برای تعطیلات طولانی و تنها

3. Two furlongs, I thought frivolously, to put it suitably.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، دو متر و نیم طول کشید تا آن را مناسب جلوه دهد
[ترجمه گوگل]دو فروند، من به راحتی فکر کردم، آن را مناسب قرار دهید

4. She thought her too fashionably dressed, too frivolously gay and vain.
[ترجمه ترگمان]او را بیش از حد آراسته و سبک و سبک و سبک frivolously می پنداشت
[ترجمه گوگل]او فکر کرد او بیش از حد مد روز لباس پوشیدن، بیش از حد فریبنده گی و بیهوده است

5. She behaves frivolously, she is not at all sedate.
[ترجمه ترگمان]این طور که فکر می کند، اصلا آرام نیست
[ترجمه گوگل]او رفتار ناخودآگاه دارد، او در تمام لحظات آرام نیست

6. She spends her time frivolously enjoying the easy life.
[ترجمه ترگمان]او وقت خود را صرف لذت بردن از زندگی آسان می کند
[ترجمه گوگل]او وقت خود را صرف آرامش زندگی آسان می کند

7. In fact, most people don't complain frivolously.
[ترجمه ترگمان]در واقع اغلب مردم از چیزهای غیر ضروری شکایت نمی کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، اکثر مردم فریبکارانه نیستند

8. I don't use the term "Nazi" frivolously or out of anger.
[ترجمه ترگمان]من از واژه \"نازی\" یا از عصبانیت استفاده نمی کنم
[ترجمه گوگل]من اصطلاح 'نازی ها' را به راحتی یا بدون خشونت استفاده نمی کنم

9. You frivolously throw away the lives of your people while your own king sits atop his throne of lies, nary lifting a finger to help.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پادشاه خود بر تخت دروغ نشسته است و یک انگشتش را بلند می کند تا به او کمک کند، جان مردم خود را دور بریزید
[ترجمه گوگل]شما به راحتی زندگی مردم خود را از بین می برید، در حالی که پادشاه خود نشسته بر تخت سلطنتی خود دروغ می گوید، انگلیس برای کمک به بلند کردن انگشت خود

10. I had a retirement plan, but on the 3 occasions when I changed jobs, I withdrew that and spent it frivolously.
[ترجمه ترگمان]من یک طرح بازنشستگی داشتم، اما در سه مورد زمانی که کار را عوض کردم، آن را کنار کشیدم و آن را غیر عادی گذراندم
[ترجمه گوگل]من برنامه بازنشستگی داشتم، اما در 3 بار وقتی که شغل را عوض کردم، من آن را عقب کشیدم و آن را آزادانه صرف کردم

11. "Scholes started absolutely fantastic, but had a period when he started to give the ball away frivolously, " Ferguson said.
[ترجمه ترگمان]فرگوسن گفت: \" Scholes کاملا خارق العاده بود، اما زمانی داشت که شروع به گفتن چیزهای غیر ضروری کرد \"
[ترجمه گوگل]'اسکولز کاملا فوقالعاده شروع کرد، اما زمانیکه او شروع به فریب دادن توپ کرد،' فرگوسن گفت

12. What money I could have invested by now! I had a retirement plan, but on the 3 occasions when I changed jobs, I withdrew that and spent it frivolously.
[ترجمه ترگمان]چه پولی را می توانستم در این موقع سرمایه گذاری کنم! من یک طرح بازنشستگی داشتم، اما در سه مورد زمانی که کار را عوض کردم، آن را کنار کشیدم و آن را غیر عادی گذراندم
[ترجمه گوگل]حالا چه پولی می توانستم سرمایه گذاری کنم من برنامه بازنشستگی داشتم، اما در 3 بار وقتی که شغل را عوض کردم، من آن را عقب کشیدم و آن را آزادانه صرف کردم

13. 'It was a thrill to pay cash for the bag, but I know if I always shopped frivolously, I wouldn't have the means to invest. '
[ترجمه ترگمان]پول نقد کردن کیف پول بود، اما من می دانم که اگر این طور فکر می کردم، ارزش سرمایه گذاری کردن را ندارم
[ترجمه گوگل]'این یک هیجان بود برای پرداخت پول نقد برای کیسه، اما من می دانم که اگر من همیشه خرید به راحتی، من نمی خواهد به معنای سرمایه گذاری '


کلمات دیگر: