کلمه جو
صفحه اصلی

engraver


کنده کار، حکاک، گراوورساز

انگلیسی به فارسی

حکاکی


کنده‌کار، حکاک، گرآوورساز


انگلیسی به انگلیسی

• one who engraves, one who carves letters or designs; tool used in engraving
an engraver is someone who cuts designs or inscriptions on metal, glass, wood, etc.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حکاک - کنده کار

مترادف و متضاد

graver


Synonyms: etcher, sculptor, artist, cutter, carver, lithographer, lapidary


جملات نمونه

1. By moving the portrait to the left, engravers made more room for a watermark.
[ترجمه ترگمان]engravers با حرکت دادن تصویر به سمت چپ، فضای بیشتری را برای یک نشانه به کار بردند
[ترجمه گوگل]با حرکت دادن پرتره به سمت چپ، انگشترها اتاق بیشتری را برای یک علامت روی آب ایجاد کردند

2. We have a veteran engraver here.
[ترجمه ترگمان]ما یه engraver کهنه کار داریم که اینجا کار میکنه
[ترجمه گوگل]ما در اینجا یک سنگاپور جانباز داریم

3. The work engraver is fine, even displays the camel body's on hair drippings sends!
[ترجمه ترگمان]کار آن حکاک زبر است، حتی بدن شتر را که قطرات آب را آب می کند به نمایش می گذارد!
[ترجمه گوگل]حکاکی کار خوب است، حتی نشان می دهد بدن شتر بر روی ریزش مو می فرستد!

4. William Hogarth, English painter and engraver, was born in London, the son of a teacher.
[ترجمه ترگمان]ویلیام هوگارت، نقاش و حکاک انگلیسی، در لندن به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]ویلیام هگارت، نقاش و قلمرو انگلیسی، در لندن، پسر معلم متولد شد

5. The engraver engraved a name on a plate.
[ترجمه ترگمان]The engraver یک اسم روی یک بشقاب حکاکی کرد
[ترجمه گوگل]سنگاپور یک نام بر روی یک صفحه گذاشته است

6. He was once an engraver in a printing factory.
[ترجمه ترگمان]او زمانی یک حکاک بود که در یک کارخانه چاپ کار می کرد
[ترجمه گوگل]او یک بار در یک کارخانه چاپ کار می کرد

7. The Engraver mode will make it look nice.
[ترجمه ترگمان]حالت engraver باعث می شود که این حالت خوب به نظر برسد
[ترجمه گوگل]حالت Engraver آن را به نظر می رسد خوب است

8. William Hogarth, English painter and engraver, died in London and was buried in Chiswick churchyard.
[ترجمه ترگمان]ویلیام هوگارت، نقاش و حکاک انگلیسی، در لندن درگذشت و در حیاط کلیسا به خاک سپرده شد
[ترجمه گوگل]ویلیام هگارت، نقاش و سنگاپور انگلیسی، در لندن فوت کرد و در کلیسای چیسویک دفن شد

9. The ZY series circuit board engraver is a high-tech product that integrates electromechanics, software, and hardware.
[ترجمه ترگمان]سری ZY engraver یک محصول با تکنولوژی بالا است که electromechanics، نرم افزار و سخت افزار را ادغام می کند
[ترجمه گوگل]گرافیک مدار چاپی سری ZY محصولی با تکنولوژی بالا است که الکترومکانیک، نرم افزار و سخت افزار را ادغام می کند

10. A client from Greece looks for laser engraver machines to engrave portrait on crystal & opal.
[ترجمه ترگمان]یک مشتری از یونان برای حکاکی تصویر روی کریستال & اپال، ماشین های engraver لیزر را نگاه می کند
[ترجمه گوگل]یک مشتری از یونان به دنبال ماشین آلات حکاکی لیزر برای تزئین نقاشی روی کریستال opal است

11. Our mould making engraver has 5 years refulgent history and have great function in the markets of the overseas and the domestic.
[ترجمه ترگمان]این engraver making پنج سال سابقه داشته و عملکرد خوبی در بازارهای کشورهای خارجی و داخلی دارد
[ترجمه گوگل]حکاکی قالب ما دارای 5 سال سابقه تاریخی است و دارای عملکرد عالی در بازارهای خارج از کشور و داخلی است

12. In 1856 the laws were changed to allow two engravers full Academic titles, and another two those of Associates.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۶، این قوانین تغییر کردند تا به دو نفر از engravers که دارای عناوین کاملا آکادمیک بودند، و دو مورد دیگر از اعضای انجمن کمک کنند
[ترجمه گوگل]در سال 1856 قوانین به دو علامت مجزا برای عناوین آکادمیک و دو عدد دیگر همکاران تغییر داده شد

13. When polished smooth its flattened surfaces, whether flat or convex, offered ideal scope for the engraver.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سطوح صاف و مسطح آن صاف و مسطح شد، چه صاف و چه محدب، یک محدوده ایده آل برای حکاک آغاز شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که جلا صاف سطوح مسطح آن، چه مسطح و یا محدب، صاف و صاف است، دامنه ایده آل برای حکاکی ارائه شده است

14. Before I leave the period of the great map makers and engravers, there is one more map worthy of mention.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که من دوران of و engravers را ترک کنم، یک نقشه دیگر در این مورد وجود دارد که ارزش ذکر آن را دارد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه دوره نقشه سازان بزرگ و هنرمندان را ترک کنم، یک نقشه دیگر است که ذکر شده است

پیشنهاد کاربران

engraver ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: حکاک
تعریف: کسی که به حکاکی اشتغال دارد


کلمات دیگر: