کلمه جو
صفحه اصلی

flagstone


معنی : سنگ، سنگ فرش
معانی دیگر : سنگ لوح (که برای سنگ فرش کردن به کار می رود)، سنگ سنگ فرشی

انگلیسی به فارسی

سنگ، سنگفرش


کفپوش، سنگ فرش، سنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a type of broad, flat stone used for covering surfaces such as a patio; flag.

• flat paving stone
flagstones are big, flat, square pieces of stone used for paving.
flat paving stone; (geology) rock that splits into slabs

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تخته سنگ - سنگفرش
[خاک شناسی] سنگ متورق

مترادف و متضاد

سنگ (اسم)
stone, rock, boulder, calculus, flagstone

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

جملات نمونه

1. London's most famous riverside pub with a flagstone floor, a cobbled courtyard and great views.
[ترجمه ترگمان]مشهورترین میخانه در کنار رودخانه، با یک زمین زیر زمین، یک حیاط سنگی و منظره های قشنگ
[ترجمه گوگل]معروف ترین معبد رودخانه لندن با کفپوش سنگ فرش، حیاط مخروطی و نمایش های عالی

2. He was kneeling in sober concentration on a flagstone, when suddenly he felt two large paws on his shoulders.
[ترجمه ترگمان]او روی یک سنگ زانو زده بود که ناگهان دو پنجه اش را روی شانه هایش احساس کرد
[ترجمه گوگل]او در تمرکز بر روی پرچم غرق در زانو ایستاده بود، وقتی ناگهان دو پا بزرگ روی شانه هایش احساس می کرد

3. Suddenly I was jumping, yelling out as the flagstone beat my feet like a cudgel or stone cricket bat.
[ترجمه ترگمان]ناگهان از جا پریدم، همچنانکه سنگ زیر پایم مثل چماق یا چوب کریکت ضربه می زد، فریاد می کشیدم
[ترجمه گوگل]ناگهان من پریدم و فریاد می زدم چون سنگ های قیمتی پای من را مانند یک کتک زدن یا سنگ کریکت زدم

4. Another homeowner built a flagstone terrace that overlooked his waterfall.
[ترجمه ترگمان]صاحب خانه دیگری تراس flagstone را بنا کرد که به آبشار او توجه داشت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از صاحب خانه ساخته شده است تراس پر سنگی که به آبشار خود را نادیده گرفته است

5. The knife did not drop to the flagstone floor. But he saw it tremble in her hand before she raised her chin and snapped, "Get me some clothes. "
[ترجمه ترگمان]چاقو به زمین flagstone اصابت نکرد اما قبل از اینکه چانه خود را بلند کند، آن را در دست او حس کرد و با عصبانیت گفت: \" لباس های من را به من بده \"
[ترجمه گوگل]چاقو به کفپوش سنگین افتاد اما قبل از اینکه چانه اش را بالا ببرد، او را دیدم که در دستش لرزید و گفت: 'لباس هایم را ببر '

6. I wait you at a black flagstone !
[ترجمه ترگمان]من شما را در یک سنگ سیاه می بینم!
[ترجمه گوگل]من تو را در یک پرتقال سیاه و سفید صبر میکنم!

7. The study shows that SC_1 sandstone and SC_2 flagstone are favorable reservoir sand bodies and could be as key targets for exploration of stratigraphic and lithologic oil-gas pools.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که SC - ۱ ماسه سنگ و SC - ۲ flagstone از بدنه های ماسه مخزن مطلوب هستند و می توانند به عنوان اهداف کلیدی برای اکتشاف of و lithologic نفت - گاز باشند
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که ماسه سنگ SC_1 و پرچم های SC_2 مناسب اجزای شن و ماسه مخزن هستند و می توانند به عنوان اهداف کلیدی برای کشف استخرهای چسباننده و سنگ شناسی نفت و گاز باشند

8. I was kneeling on a huge flagstone near one of the great pillars. By the faint light of lamps I could see an ornate coffered ceiling high above me.
[ترجمه ترگمان]من روی یک سنگ بزرگ نزدیک یکی از ستون های عظیم زانو زده بودم از زیر نور ضعیفی که از نور ضعیف چراغ های بالای سرم دیده می شد، سقفی از سقف بالای سرم دیده می شد
[ترجمه گوگل]من بر روی یک پرچم بزرگ در نزدیکی یکی از ستون های بزرگ ایستاده بودم با نور کم لامپ ها، من می توانستم یک سقف کاذب با شکوه بالا از من ببینم

9. The knife did not drop to the flagstone floor.
[ترجمه ترگمان]چاقو روی کف زمین ولو نشده بود
[ترجمه گوگل]چاقو به کفپوش سنگین افتاد

10. You can't get specific because the flagstone will act as a jig saw puzzle.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به این دلیل خاص شوید چون the به عنوان یک پازل نمایش به نمایش درخواهد آمد
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید مشخص کنید زیرا پرچم به عنوان یک پازل درهم و برهم عمل خواهد کرد

11. I covered the patio with this flagstone.
[ترجمه ترگمان]من حیاط را با این سنگ فرش کردم
[ترجمه گوگل]من با این پرده سینما پاسیو را پوشانده ام

12. Clad in soft cotton kimonos and sandals, guests wander the flagstone walkways on their way to open-air hot tubs.
[ترجمه ترگمان]میهمانان ملبس به پنبه نرم و صندل های نرم، از پیاده روهای طاق دار به راه خود به سوی tubs هوای آزاد می رفتند
[ترجمه گوگل]در کیمونو پنبه نرم و صندل پوشیدنی، مهمانان راهپیمایی پر سر و صدا در راه خود را به حوضچه های هوای هوای آزاد راه می اندازند

13. I asked what was the oldest part of the farm and was shown a flagstone path leading down to a valley.
[ترجمه ترگمان]پرسیدم که قدیمی ترین بخش این مزرعه چیست و راه باریکی را که به دره منتهی می شد نشان دادند
[ترجمه گوگل]من پرسیدم که قدیمی ترین بخش مزرعه است و یک مسیر پرچم دار به سمت دره نشان داده شده است

14. Nicole and Bernard, or whatever his name is, getting carved up on the flagstone.
[ترجمه ترگمان]نیکول \"و\" برنارد \"، یا هر اسمی که داره\" روی کف زمین تراشیده شدن
[ترجمه گوگل]نیکول و برنارد، یا هر چیز دیگری که نام اوست، بر روی سنگ های قیمتی حک شده است


کلمات دیگر: