کلمه جو
صفحه اصلی

enclave


معنی : تحت محاصره
معانی دیگر : (بخشی از یک ناحیه یا کشور که از چندسو توسط سرزمین کشور دیگری احاطه شده باشد) سرزمین محصور، درونبوم، قلمرو بسته (در برابر: برونبوم exclave)، ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد، ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد

انگلیسی به فارسی

ناحیه‌ای که کشور بیگانه دور آن را گرفته باشد، ناحیه‌ای که حکومت کشورهای بیگانه آن را کاملاً احاطه کرده باشد، تحت محاصره


محاصره، تحت محاصره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small territory or country mostly or completely surrounded by another.

- The small country of Lesotho is an enclave within South Africa.
[ترجمه ترگمان] کشور کوچک لسوتو یک منطقه محاصره شده در آفریقای جنوبی است
[ترجمه گوگل] کشور کوچک لسوتو در آفریقای جنوبی محاصره شده است

(2) تعریف: a minority group living together within but apart from another culture.

• territory or culturally distinct entity surrounded by the territory of another country
an enclave is a place that is different in some way from the areas surrounding it, for example because the people there are from a different culture; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برونبوم
[زمین شناسی] سرزمین محاط، برون بوم سرزمینی که در داخل اراضی کشور دیگر قراردارد.

مترادف و متضاد

تحت محاصره (اسم)
enclave

جملات نمونه

1. san marino is an enclave within italy
سان مارینو سرزمین محصوری در ایتالیا است.

2. Nagorno-Karabakh is an Armenian enclave inside Azerbaijan.
[ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه ارمنی در داخل آذربایجان است
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی در داخل آذربایجان قرار دارد

3. Campione d'Italia is an Italian enclave in Switzerland.
[ترجمه ترگمان]Campione د ایتالیا یک منطقه ایتالیایی در سوییس است
[ترجمه گوگل]Campione d'Italia یک محله ایتالیایی در سوئیس است

4. Switzerland was an enclave of peace in war-torn Europe.
[ترجمه ترگمان]سوییس بخشی از صلح در اروپای جنگ زده بود
[ترجمه گوگل]سوئیس متعلق به صلح در اروپای جنگی بود

5. Ballyhackamore, a Protestant enclave in east Belfast, has mustered enough enthusiasts for a class.
[ترجمه ترگمان]Ballyhackamore، یک منطقه پروتستان در شرق بلفاست، به اندازه کافی علاقه مندان به یک کلاس را جمع کرده است
[ترجمه گوگل]Ballyhackamore، یک محله پروتستان در شرق بلفاست، علاقه مندان به اندازه کافی برای یک کلاس را تمرین کرده است

6. It was bizarre, surrealistic, a little enclave of cancer patients in a noisy, crowded bar.
[ترجمه ترگمان]این فیلم bizarre، surrealistic، و محدوده کمی از بیماران سرطانی در یک نوار شلوغ شلوغ بود
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب، سوررئالیستی بود، کمی انسدادی از بیماران سرطانی در یک نوار پر سر و صدا و شلوغ

7. The bay is a beautiful and tranquil enclave on a generally rugged coast.
[ترجمه ترگمان]این خلیج، منطقه ای زیبا و آرام در ساحل ناهموار است
[ترجمه گوگل]خلیج یک محدوده زیبا و آرام در یک ساحل به طور کلی ناهموار است

8. Nagorno-Karabakh is a mainly Armenian enclave within Azerbaijan.
[ترجمه ترگمان]ناگورنو - قره باغ یک منطقه عمدتا ارمنی در میان آذربایجان است
[ترجمه گوگل]قره باغ کوهستانی عمدتا در منطقه آذربایجان قرار دارد

9. Within them was the small papal enclave of Benevento.
[ترجمه ترگمان]در درون آن ها محدوده کوچک پاپ of قرار داشت
[ترجمه گوگل]در داخل آنها مقبره پاپ کوچک Benevento بود

10. Gaming revenues in the former Portuguese enclave increased 22 per cent last year to $ 16 bn.
[ترجمه ترگمان]درآمد رایانه ای در محدوده سابق پرتغال، در سال گذشته، ۲۲ درصد افزایش به ۱۶ میلیارد دلار رسید
[ترجمه گوگل]درآمد های بازی در حوزۀ پیشین پرتغال، 22 درصد در سال گذشته به 16 میلیارد دلار افزایش یافته است

11. Buick exports only the high-end Enclave sport utility vehicle to China and makes the rest of its vehicles locally, with a Chinese partner.
[ترجمه ترگمان]این بیوک تنها وسیله نقلیه ورزشی Enclave را به چین صادر می کند و بقیه وسایل نقلیه خود را به طور محلی با یک شریک چینی می سازد
[ترجمه گوگل]بویک تنها وسیله نقلیه ورزشی پیشرفته Enclave را به چین صادر می کند و بقیه وسایل نقلیه خود را به صورت محلی و با یک شریک چینی تبدیل می کند

12. The question now is whether this laid-back enclave will become a victim of its own success.
[ترجمه ترگمان]اکنون سوال این است که آیا این منطقه پیش رو به قربانی موفقیت خود تبدیل خواهد شد یا خیر
[ترجمه گوگل]اکنون سؤال این است که آیا این انفجار رها شده تبدیل به یک قربانی موفقیت شخصی خواهد شد

13. In the States, a poor enclave, home to a pair of mother and son.
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، یک منطقه فقیر، خانه ای برای یک جفت مادر و پسر
[ترجمه گوگل]در ایالت ها، فقیری بی نظیر، خانه ای برای یک جفت مادر و پسر است

14. In this paper, the arsenopyrite and pyrite which enclave gold in arsenical refractory gold concentrate are leached by sodium dichromate in acidic medium. The dearsenication of this method is over 95%.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، arsenopyrite و پیریت که طلا را در کنسانتره طلا refractory حل می کنند توسط سدیم dichromate در محیط اسیدی تصفیه می شوند The این روش بیش از ۹۵ % است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، آرسنوپیریت و پیریت که طلا را در کنسانتره آلیاژی نسوز آرسنیک غوطهور می کنند، توسط دی کرومات سدیم در محیط اسیدی حل شده است این روش بیش از 95٪ است

San Marino is an enclave within Italy.

سانمارینو سرزمین محصوری در ایتالیا است.


پیشنهاد کاربران

ناحیه محصور

به نقل از هزاره:
1. ( جغرافی ) برون بوم، منطقه ی بسته، سرزمین محصور، قلمروی بسته
2. ( مجازی ) جزیره

اقامتگاه

enclave ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: کشور محاط
تعریف: کشوری که به طور کامل در درون کشور دیگری قرار گرفته است


کلمات دیگر: