کلمه جو
صفحه اصلی

dew


معنی : شبنم، ژاله، ژال، شبنم زدن، شبنم باریدن
معانی دیگر : پشک، (مجازی - هرچیز ملایم و طراوت بخش و خوشایند)، (مجازی - هر رطوبتی که به صورت قطره های ریز ظاهر شود) عرق جبین، رطوبت مطبوع، تن خیسه، ژف

انگلیسی به فارسی

شبنم، ژاله، شبنم زدن، شبنم باریدن


انگلیسی به انگلیسی

• small drops of atmospheric moisture that form on cool surfaces (especially at night)
wet with dew; cover with drops of dew
dew is small drops of water that form on the ground during the night.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شبنم - ژاله
[مهندسی گاز] شبنم، شبنم زدن
[زمین شناسی] شبنم، ژاله - رطوبت ته نشین شده در سطح زمین، یا در روی اشیاء نزدیک به سطح زمین مانند تیغه های علف، وقتی که پرتو افشانی از زمین طی ساعات شب دمای لایه های پایین جو را به زیر نقطه شبنم تقلیل داده و بخار آب موجود به شکل قطراتی منقبض شده است - - چگالش بخار آب جوی بر روی سطحی که دمای آن زیر نقطه شبنم ولی بالاتر از نقطه انجماد است . - مقایسه شود با : یخبندان .
[آب و خاک] شبنم، شبنم زدن

مترادف و متضاد

moisture


شبنم (اسم)
brume, dew, frost

ژاله (اسم)
dew, drizzle, heat drops, hoarfrost

ژال (اسم)
dew, hoarfrost

شبنم زدن (فعل)
dew

شبنم باریدن (فعل)
dew

Synonyms: condensation, water droplets


جملات نمونه

1. the dew of god's grace lay over them
باران رحمت خداوند شامل حال آنان گردید.

2. pearls of dew glistened on the grass
دانه های مروارید مانند شبنم بر چمن می درخشید.

3. the golden dew of sleep
(شکسپیر) شبنم زرین خواب

4. grass besprent with dew
چمن پوشیده از شبنم

5. i wiped the dew on the dying baby's face
دانه های عرق را از چهره ی کودک در حال مرگ پاک کردم.

6. roses washed with dew
(میلتون) گل های سرخی که از شبنم خیس شده اند

7. the leaves were wet with dew
برگ ها از شبنم خیس بودند.

8. o that this too too solid flesh would melt and resolve itself into a dew . . .
(شکسپیر) چه می شد اگر این جسم بسیار بسیار پلید آب می شد و تبدیل به شبنم می گردید . . .

9. The grass was wet with dew.
[ترجمه ترگمان]علف ها از شبنم خیس بود
[ترجمه گوگل]چمن خیس شد

10. The grass is wet with dew.
[ترجمه ترگمان]علف از شبنم خیس است
[ترجمه گوگل]چمن مرطوب با شبنم است

11. The dew on the grass drizzled my shoes.
[ترجمه ترگمان]شبنم روی علف ها، کفش های من
[ترجمه گوگل]شبنم بر روی چمن، کفش هایم را خشک کرد

12. Pearls of dew glistened on the grass.
[ترجمه ترگمان]دانه های شبنم روی علف ها می درخشیدند
[ترجمه گوگل]مروارید شبنم بر روی چمن خیره شده است

13. Trees and grass glittered with dew.
[ترجمه ترگمان]درخت ها و علف ها با شبنم می درخشیدند
[ترجمه گوگل]درختان و چمن با شبنم پر زرق و برق

14. The cool of the night distils the dew.
[ترجمه ترگمان]خنک شب هنگام شبنم زدن شبنم
[ترجمه گوگل]خنک شب شبنم را تمیز می کند

15. His new shoes were wet with dew.
[ترجمه ترگمان]کفش هایش با شبنم خیس شده بود
[ترجمه گوگل]کفش های جدید او خیس بود

16. The dew gathered on the leaves.
[ترجمه ترگمان]شبنم روی برگ ها جمع شده بود
[ترجمه گوگل]شبنم بر روی برگ جمع شده است

the dews of night

ژاله‌ی شب، شبنم شبانگاهی


The leaves were wet with dew.

برگ‌ها از شبنم خیس بودند.


the golden dew of sleep

(شکسپیر) شبنم زرین خواب


The dew of God's grace lay over them.

باران رحمت خداوند شامل حال آنان گردید.


I wiped the dew on the dying baby's face.

دانه‌های عرق را از چهره‌ی کودک درحال مرگ پاک کردم.



کلمات دیگر: