کلمه جو
صفحه اصلی

flatiron


معنی : اتو
معانی دیگر : اتو (برای اتو زدن جامه)، اوتو، اتو، اوتی

انگلیسی به فارسی

اتو


فرشته، اتو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat-bottomed iron that is heated and used to press clothes.

• nonelectric iron with a flat bottom
a flatiron is an old type of iron that was heated on a fire or stove rather than by electricity.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آهن تسمه

مترادف و متضاد

اتو (اسم)
goose, flatiron, iron

جملات نمونه

1. The table was badly charred by a flatiron.
[ترجمه ترگمان]میز به شدت سوخته و سوخته بود
[ترجمه گوگل]میز خیلی بد بو بود

2. New York City, Flatiron Building, Fifth Avenue.
[ترجمه ترگمان]\"نیویورک سیتی\"، ساختمون \"فلت آیرون هایتز\"، خیابون پنجم
[ترجمه گوگل]نیویورک، ساختمان Flatiron، خیابان پنجم

3. Nantong Golden Flatiron Electrical Equipment Co. Ltd is an enterprise which comprises the development, production and marketing, professionalizing in flatiron welding mouths.
[ترجمه ترگمان]شرکت تجهیزات الکتریکی flatiron Golden شرکتی است که شامل توسعه، تولید و بازاریابی، professionalizing در دهان جوش flatiron می باشد
[ترجمه گوگل]Nantong Golden Flatiron Electrical Equipment Co Ltd شرکتی است که شامل توسعه، تولید و بازاریابی، حرفه ای کردن در دهان جوش Flatiron است

4. Boning and muscle-boning of the chuck produce roasts and steaks bearing such names as petite steak and flatiron roast.
[ترجمه ترگمان]boning و ماهیچه - boning از کلاچ تولید کباب و کباب کبابی را به عنوان استیک petite و کباب گوشت کبابی تولید می کنند
[ترجمه گوگل]بونینگ و عضله خرد کردن چاک، کباب ها و استیک هایی را تهیه می کنند که نام آنها مانند استیک ریزه اندام و کباب سرخ شده است

5. Today, while straightening my hair, my four year old daughter thought it would be funny to put her glue on my flatiron. I now have massive glue clumps in my hair.
[ترجمه ترگمان]امروز، در حالی که موهایم را صاف می کردم، دختر چهار ساله من فکر می کرد که این خنده دار خواهد بود که چسب او را به اتو من بگذارد من الان یه چسب گنده توی موهام دارم
[ترجمه گوگل]امروزه، در حالیکه موهایم صاف بود، دختر چهارساله من فکر میکرد که خم شدن روی چمدانش خنده دار است من در حال حاضر چسب های عظیم در موهایم دارم

6. The machine went on display this weekend in the Flatiron district of Manhattan, hosted by Wired magazine at its annual showcase of the latest gizmos its editors believe could change the world.
[ترجمه ترگمان]این ماشین در آخر هفته در بخش flatiron منهتن به نمایش درآمد که به میزبانی مجله Wired در نمایش سالانه خود از آخرین gizmos که editors باور دارند می تواند دنیا را تغییر دهد، به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]این دستگاه در آخر هفته این هفته در ناحیه فلاترون منهتن به نمایش گذاشته شده و مجله Wired در نمایشگاه سالانه آخرین گیزموهای خود به نمایش گذاشته می شود

7. There are few things movies love more than a good makeover, especially if it starts with a geeky, shy, super-smart girl who's never met a flatiron or tweezers.
[ترجمه ترگمان]چیزهای کمی وجود دارند که بیشتر از یک فیلم خوب بیشتر دوست دارند، به خصوص اگر با یک دختر خجالتی و خجالتی شروع شود که هرگز با یک flatiron یا موچین آشنا نشده است
[ترجمه گوگل]چیزهایی که در مورد فیلم ها بیش از یک پیشنهادی خوب است را دوست دارم، به خصوص اگر آن را با یک دختر خجالتی، خجالتی، فوق العاده هوشمند که هرگز با موهای بلند یا موچین مواجه نمی شود، وجود دارد

8. Ryan Dusheiko, general manager of Riff Raff's, a new tiki-themed club in the Flatiron district, put it simply, "It's not what you're wearing; it's who you are. "
[ترجمه ترگمان]رایان Dusheiko، مدیر عمومی باشگاه new Raff در منطقه flatiron، به سادگی آن را بیان کرد: \" این چیزی نیست که شما می پوشند؛ این همان کسی است که هستید \"
[ترجمه گوگل]رایان دوشیکو، مدیر کل ریف راف، باشگاه جدیدی از مباحثاتی در منطقه فلاترون، به سادگی گفت: 'این چیزی نیست که شما پوشیدید؛ آن کسی است که هستی '

9. Leech's installation entitled Hypergraphia is on display at the Flatiron Prow Art Space in New York until December 3 20
[ترجمه ترگمان]نصب leech با عنوان \"Hypergraphia\" در مرکز هنری flatiron prow در نیویورک تا روز ۳ دسامبر به نمایش در آمد
[ترجمه گوگل]نصب لانه با نام Hypergraphia در نمایشگاه فلاش هنر Flatiron Prow در نیویورک تا 20 دسامبر 20 نمایش داده می شود

10. These are forbidden in dormitory: stove, rice cooker, water heater, immersion heater, electrothermal cup, flatiron, electrothermal blanket etc.
[ترجمه ترگمان]اینها در خوابگاه ها ممنوع هستند: اجاق گاز، اجاق گاز، هیتر آب، گرم کن immersion، cup، flatiron، blanket و غیره
[ترجمه گوگل]این در خوابگاه ممنوع است: اجاق گاز، اجاق گاز برنج، آبگرمکن، بخاری غوطه وری، فنجان الکتروترمال، فلاور، پتو الکتروترمال و غیره

پیشنهاد کاربران

اتوی مو صاف کن


کلمات دیگر: