اتاق نهارخوری، اطاق ناهار خوری
dining room
اتاق نهارخوری، اطاق ناهار خوری
انگلیسی به فارسی
ناهارخوری، اطاق ناهار خوری
انگلیسی به انگلیسی
• room for eating, room where meals are served
the dining room is the room in a house or hotel where people have their meals.
the dining room is the room in a house or hotel where people have their meals.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] اتاق غذاخوری
جملات نمونه
1. What time does the dining room open?
[ترجمه ماری] چه زمانی اتاق غذا خوری باز است؟
[ترجمه آرزو] چه ساعتی اتاق غذا خوری رو باز می کنی
[ترجمه Mahdis] چه زمانی غذا خوری باز می شود
[ترجمه نفس] چه زمان سلف ناهار خوری باز است
[ترجمه عرشیا] چه زمانیاتاق غذا خوری باز است
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهار خوری چه ساعتی باز است؟[ترجمه گوگل]اتاق غذاخوری باز است؟
2. We got a new table for the dining room.
[ترجمه مژگان] ما یه میز جدید برای اتاق ناهارخوری گرفتیم
[ترجمه اریا] ما یک میز جدید برای سالن غذا خوری داریم
[ترجمه ستاره] ما یک میز ناهارخوری برای اتاق غذاخوری خریدیم
[ترجمه سجاد] ما یک میز جدید ناهار خوری برای اتاق غذا خوری خریدیم
[ترجمه ترگمان]میز جدیدی برای سالن غذا خوری داریم[ترجمه گوگل]ما یک میز جدید برای اتاق غذاخوری به دست آوردیم
3. The dining room is on the ground floor.
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری در طبقه همکف است
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری در طبقه همکف است
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری در طبقه همکف است
4. The living room communicates with the dining room.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با سالن غذا خوری ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با اتاق غذاخوری ارتباط برقرار می کند
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با اتاق غذاخوری ارتباط برقرار می کند
5. It was Christmas, so Ellen gave the dining room a little extra spit and polish.
[ترجمه ترگمان]کریسمس بود، بنابراین الن اتاق ناهار خوری را کمی تف کرد و صیقل داد
[ترجمه گوگل]کریسمس بود، بنابراین الن به اتاق ناهار خوری کمی بیشتر و لهستانی داد
[ترجمه گوگل]کریسمس بود، بنابراین الن به اتاق ناهار خوری کمی بیشتر و لهستانی داد
6. Meals are taken communally in the dining room.
[ترجمه ترگمان]غذا در اتاق ناهار خوری مصرف می شود
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی در اتاق غذاخوری به طور عمومی مصرف می شود
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی در اتاق غذاخوری به طور عمومی مصرف می شود
7. The dining room has a southern aspect which allows us to make the most of the sun.
[ترجمه ترگمان]اتاق غذاخوری دارای جنبه جنوبی است که به ما اجازه می دهد تا بیشتر خورشید را بسازیم
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری دارای ابعاد جنوبی است که به ما امکان می دهد بیشتر از خورشید استفاده کند
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری دارای ابعاد جنوبی است که به ما امکان می دهد بیشتر از خورشید استفاده کند
8. In the dining room, team photographs were ranged along the wall.
[ترجمه ترگمان]در اتاق غذاخوری عکس های تیم در امتداد دیوار قرار داشت
[ترجمه گوگل]در اتاق ناهارخوری، عکسهای تیمی در امتداد دیوار قرار داشتند
[ترجمه گوگل]در اتاق ناهارخوری، عکسهای تیمی در امتداد دیوار قرار داشتند
9. The children were banished from the dining room.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از اتاق ناهار خوری بیرون آمدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتاق ناهار بیرون رانده شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتاق ناهار بیرون رانده شدند
10. There was a caterers'buffet stretching all around the dining room.
[ترجمه ترگمان]در اتاق ناهار خوری یک بوفه و غذا خوری جمع شده بود
[ترجمه گوگل]یک بوفه غذا در سراسر اتاق ناهار خوری وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک بوفه غذا در سراسر اتاق ناهار خوری وجود داشت
11. The inmates ate in a communal dining room.
[ترجمه ترگمان]زندانیان در اتاق ناهارخوری عمومی غذا می خوردند
[ترجمه گوگل]زندانیان در یک اتاق غذاخوری مشترک غذا خوردند
[ترجمه گوگل]زندانیان در یک اتاق غذاخوری مشترک غذا خوردند
12. A picture of Rory O'Moore hangs in the dining room at Kildangan.
[ترجمه ترگمان]تصویری از روری O مور در اتاق غذاخوری در Kildangan آویزان است
[ترجمه گوگل]یک عکس از Rory O'Moore آویزان در اتاق ناهار خوری در Kildangan
[ترجمه گوگل]یک عکس از Rory O'Moore آویزان در اتاق ناهار خوری در Kildangan
13. The dining room was lavishly decorated.
[ترجمه ترگمان]سالن غذا خوری تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری به شدت تزئین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری به شدت تزئین شده بود
14. This carpet would be just right for the dining room.
[ترجمه ترگمان]این فرش فقط برای اتاق ناهار خوری مناسب بود
[ترجمه گوگل]این فرش فقط برای اتاق غذاخوری مناسب است
[ترجمه گوگل]این فرش فقط برای اتاق غذاخوری مناسب است
15. The dining room was square in shape.
[ترجمه نرگس] اتاق ناهارخوری شکل مربع بود
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری شکل مربع بود[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری مربع شکل بود
دانشنامه عمومی
اتاق نهار خوری
پیشنهاد کاربران
اتاق پذیرایی
اتاق غذا خوری
نهارخوری
اتاق غذاخوری
ناهار خوری
ناهار خوری
اتاق غذا خورى
Dining room=اتاق غذاخوری _ ناهارخوری
اتاق ناهار خوری
اتاق غذا خوری، افرادی جمع می شوند و در نهارخوری غذا می خورند
Dining room
مکان غذاخوری 🍕🍤
مکان غذاخوری 🍕🍤
میز نهار خوری
سالن غذا خوری
اتاق خواب
اتاقی که در آن ناهار میخورند.
میز ناهارخوری
اطاق ناهار خوری
اتاق غدا خوری و پذیرایی
واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری
واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری به اتاقی در خانه اشاره دارد که در آن میز و صندلی چیده اند و غذا می خورند. dining room صرفا اتاقی مجزا در خانه نیست و می تواند بخشی از آشپزخانه یا اتاق پذیرایی نیز باشد.
منبع: سایت بیاموز
واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری به اتاقی در خانه اشاره دارد که در آن میز و صندلی چیده اند و غذا می خورند. dining room صرفا اتاقی مجزا در خانه نیست و می تواند بخشی از آشپزخانه یا اتاق پذیرایی نیز باشد.
منبع: سایت بیاموز
کلمات دیگر: