کلمه جو
صفحه اصلی

floodgate


معنی : سیل گیر، دریچه سد
معانی دیگر : (دریچه ی) آب بند، دریچه ی سد، سیل بند، (مجازی) جلوگیر، بندآور، ابگیره، بندسیلگیر، سددریچه ای

انگلیسی به فارسی

سیل‌گیر، دریچه سد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a gate, as in a canal, used to control a flow or level of water.

(2) تعریف: something that holds back a flow or outpouring.

• gate designed to regulate water flow, sluice

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دریچه سیلبند
[زمین شناسی] دریچه سیل بند
[مهندسی گاز] سیل گیر، دریچه سد
[آب و خاک] دریچه سیلاب

مترادف و متضاد

سیل گیر (اسم)
bank, dam, floodgate, bund

دریچه سد (اسم)
floodgate

جملات نمونه

His murder opened the floodgates of revolution.

قتل او سیل‌بندهای انقلاب را گشود.


1. Political changes in eastern Europe opened the floodgates to thousands of people who wished to emigrate.
[ترجمه ترگمان]تغییرات سیاسی در شرق اروپا دریچه های سد را به هزاران نفر که می خواستند مهاجرت کنند باز کرد
[ترجمه گوگل]تغییرات سیاسی در اروپای شرقی، سیلابها را به هزاران نفر که مایل به مهاجرت بودند، باز کردند

2. His display of kindness to her opened the floodgates again, and she began to sob loudly.
[ترجمه ترگمان]او دوباره شروع به گریه کرد و شروع به گریه کرد
[ترجمه گوگل]نمایش او از مهربانی به او دوباره floodgates باز، و او شروع به آواز خواندن با صدای بلند

3. There are fears that the floodgates will open and large numbers of parents will take their children out of school.
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند که دریچه های سد باز خواهند شد و تعداد زیادی از والدین بچه های خود را از مدرسه بیرون خواهند آورد
[ترجمه گوگل]ترس وجود دارد که سیلاب ها باز شود و تعداد زیادی از والدین فرزندان خود را از مدرسه بیرون خواهند آورد

4. The discussion sessions allow people to open the floodgates to their deepest fears.
[ترجمه ترگمان]جلسات بحث به مردم اجازه می دهد تا دریچه سد را به عمیق ترین ترس خود باز کنند
[ترجمه گوگل]جلسات بحث و گفت و گو اجازه می دهد مردم را به افتتاح سیلاب ها به عمیق ترین ترس آنها

5. The decision closes the floodgates to hundreds of potential appeals by convicted drink-drivers.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم باعث بسته شدن سیل به صدها دادخواست بالقوه از سوی رانندگان مجرم شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این تصمیمی، سیلابها را به صدها درخواست تجدیدنظر توسط محکومین نوشیدنیها متوقف می کند

6. Its authors say the motorway has opened the floodgates for development on a scale planners hadn't envisaged.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان آن می گویند که بزرگراه دریچه های سد را برای توسعه برنامه ریزان در مقیاس باز کرده است
[ترجمه گوگل]نویسندگان آن می گویند که بزرگراه سیلاب ها را برای توسعه در برنامه ریزان مقیاس پیش بینی نکرده است

7. The floodgates opened then and Bordon piled up six more goals.
[ترجمه ترگمان]دریچه های سد باز شدند و Bordon شش گل دیگر را روی هم کپه کردند
[ترجمه گوگل]سپس انبارها باز شد و بوردون شش گل دیگر را به ثمر رساند

8. The case could open the floodgates for thousands of similar claims worldwide.
[ترجمه ترگمان]این پرونده می تواند دریچه سد را برای هزاران ادعای مشابه در سراسر جهان باز کند
[ترجمه گوگل]این پرونده ممکن است برای هزاران ادعای مشابه در سراسر جهان باز شود

9. So he opened the floodgates of the South Platte River and unleashed 96 million gallons of rushing water.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او دریچه های سد رود Platte را باز کرد و ۹۶ میلیون گالن آب جاری را رها کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین او دروازه های رودخانه جنوبی Platte را باز کرد و 96 میلیون گالون آب آشامیدنی را آزاد کرد

10. California's first execution may open the floodgates.
[ترجمه ترگمان]اولین اعدام کالیفرنیا ممکن است دریچه سد را باز کند
[ترجمه گوگل]اولین اجرای اعدام کالیفرنیا ممکن است سیلاب ها را باز کند

11. Once this floodgate opens, there will be knightly surcharges for courses, laboratories, lecture hall air and library dust.
[ترجمه ترگمان]وقتی این floodgate افتتاح می شود، surcharges برای دوره های آموزشی، آزمایشگاه ها، سالن سخنرانی و گرد و غبار کتابخانه وجود خواهند داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که این آتش سوزی باز می شود، علاوه بر هزینه های نیروی دریایی برای دوره ها، آزمایشگاه ها، سالن سخنرانی سالن و گرد و غبار کتابخانه نیز وجود خواهد داشت

12. Any change in the law could open the floodgates to increased immigration.
[ترجمه ترگمان]هرگونه تغییر در قانون می تواند دریچه سد را برای افزایش مهاجرت باز کند
[ترجمه گوگل]هر تغییری در قانون می تواند به افزایش مهاجرت کمک کند

13. This easing of restrictions opened the floodgates for commercial Internet access.
[ترجمه ترگمان]این تسهیل محدودیت ها، دریچه های سد برای دسترسی به اینترنت تجاری را باز کرد
[ترجمه گوگل]این کاهش محدودیت ها سبدهای دسترسی به اینترنت را باز کرد

14. A move like this will open the floodgates.
[ترجمه ترگمان] یه حرکت مثل این، سد رو باز می کنه
[ترجمه گوگل]یک حرکت مثل این خواهد بود floodgates باز کنید

اصطلاحات

open the floodgates of

سرآغاز کاری شدن، کاری را افتتاح کردن



کلمات دیگر: