1. develop a hate for
منزجر شدن از،کینه(ی کسی یا چیزی را) به دل گرفتن
2. develop a taste for something
(در مورد چیزی) سلیقه پیدا کردن،خبره شدن،چشته خور شدن
3. develop breasts
پستان درآوردن
4. flowers develop from buds
گل از شکوفه می روید.
5. rain and summer sun develop the crops
باران و خورشید تابستان محصولات را به عمل می آورد.
6. they are trying to develop the country's economy
آنان می کوشند تا اقتصاد کشور را گسترش دهند.
7. the aim of education must be to develop the whole child
هدف آموزش بایستی پرورش کلیه ی جنبه های کودک باشد.
8. the two companies have teamed up to develop a new rocket
آن دو شرکت برای به وجود آوردن یک موشک جدید با هم همدست شده اند.
9. various companies are vying with each other to develop the new computer
شرت های گوناگون دارند برای ساختن کامپیوتر نوین با هم رقابت می کنند.
10. The company needs to develop a stronger orientation towards marketing its products.
[ترجمه ترگمان]شرکت باید جهت بازاریابی محصولات خود یک جهت گیری قوی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این شرکت نیازمند جهت گیری قوی تر در جهت بازاریابی محصولات خود است
11. A lot of teenagers develop acne.
[ترجمه سمیه] بسیاری از نوجوانان دچار آکنه می شوند.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نوجوانان آکنه را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از نوجوانان آکنه را توسعه می دهند
12. It is important to develop good study skills.
[ترجمه ترگمان]توسعه مهارت های مطالعه خوب مهم است
[ترجمه گوگل]مهم است که مهارت های مطالعه خوب را توسعه دهیم
13. Children usually develop speech in the second year of life.
[ترجمه كريستين] کودکان غالبا در دو سالگی توانمندى براى حرف زدن را پیدا می کنند.
[ترجمه ترگمان]کودکان معمولا در سال دوم زندگی سخنرانی می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان معمولا در سال دوم زندگی سخنرانی می کنند
14. Once you are injected you will—sooner or later—develop full-blown AIDS.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به شما تزریق می کنید - دیر یا زود به رشد کامل ایدز کمک خواهید کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تزریق می کنید، دیر یا زود رشد می کنید، ایدز کامل را از دست می دهید
15. We are trying to develop a working partnership between local schools and industries.
[ترجمه ترگمان]ما در تلاشیم تا یک مشارکت کاری میان مدارس و صنایع داخلی ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای ایجاد همکاری کاری بین مدارس و صنایع محلی هستیم
16. We will do our utmost to develop new markets.
[ترجمه ترگمان]ما نهایت تلاش خود را برای توسعه بازارهای جدید انجام خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما برای ایجاد بازارهای جدید از همه مهمتر خواهد بود
17. Many celebrities develop a working class accent to increase their street-credibility.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مشهور دارای لهجه طبقه کارگر برای افزایش اعتبار street هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مشهور، یک طبقه کارگر برای افزایش اعتبار خیابانی خود را توسعه می دهند
18. The council house is planning to develop the area to the east of the town centre.
[ترجمه ترگمان]این خانه در حال برنامه ریزی برای توسعه این ناحیه در شرق مرکز شهر است
[ترجمه گوگل]خانه شورا قصد دارد منطقه را به سمت شرق مرکز شهر توسعه دهد
19. Apparently some people have an inborn tendency to develop certain kinds of tumour.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا برخی افراد تمایل ذاتی برای توسعه انواع تومور دارند
[ترجمه گوگل]ظاهرا برخی افراد تمایلی به رشد نوع خاصی از تومور دارند