1. Carrie's pretty flaky but she's fun to be with.
[ترجمه ترگمان]کری حالش خوب است، اما خوش است با او باشد
[ترجمه گوگل]کری بسیار لاغر است اما او سرگرم کننده است با
2. My second attempt at making flaky pastry was a bit more successful.
[ترجمه ترگمان]دومین تلاش من در درست کردن شیرینی flaky کمی موفق تر بود
[ترجمه گوگل]تلاش دوم من برای ساخت شیرینی های نازک، کمی بیشتر موفق بود
3. He plays a flaky tourist visiting Europe.
[ترجمه ترگمان]او یک توریست flaky را بازی می کند که از اروپا دیدن می کند
[ترجمه گوگل]او یک توریست لاغر به اروپا سفر می کند
4. The central character of the play is a flaky neurotic.
[ترجمه ترگمان]شخصیت مرکزی نمایش خیلی عصبی است
[ترجمه گوگل]شخصیت مرکزی این بازی یک روانشناسی پوسیده است
5. This will be my second attempt to make flaky pastry.
[ترجمه ترگمان]این دومین تلاش من خواهد بود که شیرینی flaky درست کنم
[ترجمه گوگل]این دومین تلاش من برای ساخت شیرینی پوسته است
6. If I told you she was a little flaky, you wouldn't be getting the half of it.
[ترجمه ترگمان]اگه بهت می گفتم که اون یه کم flaky، تو نصف این کار رو نمی کنی
[ترجمه گوگل]اگر به شما گفتم که کمی پوسته پوسته شده است، شما نیمی از آن را نخواهید گرفت
7. Yes, it's all a bit flaky at this stage.
[ترجمه ترگمان]بله، این در این مرحله کمی ورقه ورقه است
[ترجمه گوگل]بله، در این مرحله همه چیز کمی پوشیده شده است
8. The front-door was-covered with flaky green paint and there was no keyhole.
[ترجمه ترگمان]در جلویی با رنگ سبز رنگ پوشیده شده بود و هیچ سوراخ کلیدی نبود
[ترجمه گوگل]جلوی درب با رنگ سبز پوشیده شده پوشیده شده بود و هیچ سوراخ مهیب نبود
9. He stared with wonder at the dozen flaky homemade biscuits poised on the bed of fresh crabmeat and fragrant sauce.
[ترجمه ترگمان]او با شگفتی به دوازده بیسکوییت خانگی که روی تخت خواب میوه تازه و سس معطر نشسته بود خیره شد
[ترجمه گوگل]او با تعجب در دوازده بیسکویت خانگی خانگی پوسته پوشیده شده بر روی بستر تازه سبزیجات و سس معطر خیره شد
10. My flaky judgments were modest by comparison-but numerous enough to keep me hopeful of regaining the dunce cap this year.
[ترجمه ترگمان]قضاوت flaky در مقایسه با آن ها نسبتا ساده بود، اما به اندازه ای زیاد بود که بتوانم آن کلاه dunce را در سال جاری به دست بیاورم
[ترجمه گوگل]قضاوت های انعطاف پذیر من نسبت به مقیاس متوسط بود، اما به اندازه کافی به اندازه کافی برای حفظ من امیدوار بودم که این کت و شلوار را از دست بدهم
11. It dries flaky in the cool air of the cab.
[ترجمه ترگمان]در هوای سرد تاکسی خشک می شود
[ترجمه گوگل]آن را در هوای خنک کابین شسته و رفته می کند
12. Nevertheless, in I978 on Wall Street it was flaky to think that home mortgages could be big business.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در وال استریت در وال استریت it بود فکر کند که وام های مسکن می تواند کسب وکار بزرگی باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، در سال 999 در وال استریت، پوسته پوسته بود که فکر می کردم که وام های خانه می تواند کسب و کار بزرگی باشد
13. However, dry flaky skin on the scalp is often wrongly diagnosed as dandruff.
[ترجمه ترگمان]اما پوست flaky خشک روی پوست سر اغلب به اشتباه به عنوان شوره سر تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، پوست پوسته پوسته پوسته شدن پوست سر اغلب اشتباه به عنوان شوره سر تشخیص داده می شود
14. On a par with Mom's, the flaky pie goes down smoothly.
[ترجمه ترگمان]در یک ردیف جلو مامان، پای دیگرش به نرمی پایین می رود
[ترجمه گوگل]با توجه به مامان، پیت لاغر می رود هموار