کلمه جو
صفحه اصلی

circuity


ناراستی، کژی، پر پیچ و خمی، کج راهی، نادرستی، شیله پیله، پیرامون، محیط، حوزه، غیر مستقیم، مدار حرکت

انگلیسی به فارسی

پیرامون، محیط، حوزه، غیرمستقیم، مدار حرکت


circuity


انگلیسی به انگلیسی

• roundabout quality, circuitous manner

جملات نمونه

1. Circuity is to be avoided, and it is the duty of a good judge to determine litigations, lest one lawsuit arise out of another.
[ترجمه ترگمان]باید از Circuity اجتناب کرد، و وظیفه یک داور خوب است که litigations را تعیین کند، مبادا یک دعوای حقوقی از طرف دیگر مطرح شود
[ترجمه گوگل]باید از Circuity اجتناب شود و این وظیفه یک قاضی خوب برای تعیین دادرسی است تا یک دعوی قضایی خارج از دیگری باشد

2. Perhaps this kind of inference is the circuity of style of a kind of student, connect average person because of this at one's convenience can is the network force that argue identifies flush?
[ترجمه ترگمان]شاید این نوع استنتاج، circuity سبک یک نوع از دانش آموزان باشد، به طور میانگین فرد را به هم متصل کند، به این دلیل که در راحتی شخص می تواند یک نیروی شبکه است که بحث را مشخص می کند؟
[ترجمه گوگل]شاید این نوع استنتاج، دگرگونی سبک یک نوع دانش آموز است، به همین دلیل متصل کردن فرد به طور متوسط ​​به این دلیل است که به راحتی می تواند نیروی شبکه باشد که استدلال می کند فاجعه را مشخص می کند؟

3. All the electronic circuity lives on a small flexible board. The body itself is just soft plastic. Whenever you need a mouse, blow up the Jelly Click, attach the USB cable and you're good to go.
[ترجمه ترگمان]همه the الکترونیکی بر روی یک تخته کوچک انعطاف پذیر زندگی می کنند بدن خودش فقط پلاستیک نرم است هر زمان که به یک موش نیاز دارید، ژله ای ژله ای را وارد کنید، کابل USB را وصل کنید و برای رفتن خوب هستید
[ترجمه گوگل]تمام دیجیتال الکترونیکی در یک صفحه کوچک انعطاف پذیر زندگی می کند بدن خود فقط پلاستیک نرم است هر زمان که به یک موس نیاز دارید، Jelly Click را منفجر کنید، کابل USB را ببندید و برای انجام این کار خوب باشید

4. Purpose: The arteriosclerosis and circuity of thoracic aorta will press the oesophagus and causes dysphagia.
[ترجمه ترگمان]هدف: arteriosclerosis و circuity در آئورت گوارش را تحت فشار قرار خواهد داد و موجب dysphagia می شود
[ترجمه گوگل]هدف آرترئوسکلروزیس و دیسپلازی آئورت قفسه سینه مری را تحت فشار قرار می دهد و موجب دیسفاژی می شود

5. The system hardware circuity and software programming concept are presented in detail.
[ترجمه ترگمان]مفهوم سخت افزار سیستم و مفهوم برنامه نویسی نرم افزار به طور مفصل ارایه شده است
[ترجمه گوگل]مفهوم پیچیدگی سخت افزار سیستم و مفهوم برنامه نویسی نرم افزار در جزئیات ارائه شده است

6. A long journey which is full of complicated paths, detour, circuity and wrong choice to turn around can be regarded as a course of growing up.
[ترجمه ترگمان]سفری طولانی که پر از مسیرهای پیچیده است، مسیر انحرافی، منحرف کردن و انتخاب نادرست برای چرخش می تواند به عنوان یک مسیر رشد در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]یک سفر طولانی است که پر از مسیرهای پیچیده، مسیر انحراف، دور و غلط و انتخاب غلط برای چرخش است، می تواند به عنوان یک دوره رشد کند

7. The presence of callosal and thalamic projections from graft to host suggest that reconstruction of damaged neural circuity is possible.
[ترجمه ترگمان]حضور of و thalamic از graft به میزبان نشان می دهد که بازسازی شبکه های عصبی آسیب دیده ممکن است
[ترجمه گوگل]وجود پیش بینی های قرنیه و تالاموس از پیوند به میزبان نشان می دهد که بازسازی عصبی آسیب دیده امکان پذیر است

8. Leads not only waste die area but can also pick up noise from other circuity .
[ترجمه ترگمان]آن ها نه تنها منطقه را هدر می دهند بلکه می توانند صداهای دیگر را نیز از بین ببرند
[ترجمه گوگل]نه تنها محل زباله را هدف قرار می دهد، بلکه می تواند سر و صدای دیگر را نیز از بین ببرد

9. Computers with Ics not only were faster but were in a sense much smarter. Crammed with more memory and logic circuity, they could take on far more difficult workloads.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها با Ics نه تنها سریع تر بودند بلکه بسیار باهوش تر بودند crammed با حافظه و منطق بیشتر می توانند حجم کاری بسیار دشوار تری را تحمل کنند
[ترجمه گوگل]رایانه های با Ics نه تنها سریعتر بودند، بلکه به صورتی بسیار هوشمندانه بودند آنها با حافظه بیشتر و دیجیتالی منطقی، می توانند کارهای بسیار سختی را انجام دهند

10. Decisive factors that deepen the development of modern manufacturing industry include: specialization, market-orientation, substantialization, standardization, circuity and information.
[ترجمه ترگمان]عوامل قاطع که توسعه صنعت تولید مدرن را عمیق تر می سازند شامل: تخصصی سازی، جهت گیری بازار، استانداردسازی، استانداردسازی، circuity و اطلاعات
[ترجمه گوگل]عوامل تعیین کننده ای که توسعه صنایع مدرن را تقویت می کنند عبارتند از تخصص، جهت گیری بازار، انعطاف پذیری، استاندارد سازی، اطمینان و اطلاعات

11. This paper intends to explain the necessity of these features by analyze the characteristics of the reform of Chinese stock market during transition period: it is a government leaded circuity.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در نظر دارد ضرورت این ویژگی ها را با تجزیه و تحلیل ویژگی های اصلاح بازار سهام چین در طول دوره گذار توضیح دهد: این یک circuity leaded دولتی است
[ترجمه گوگل]این مقاله قصد دارد ضرورت این ویژگی ها را با تجزیه و تحلیل ویژگی های اصلاحات در بازار سهام چین در دوره گذار بیان کند و این امر یک سرپرست دولتی است


کلمات دیگر: