کلمه جو
صفحه اصلی

wriggly

انگلیسی به فارسی

سرگردان


انگلیسی به انگلیسی

• wiggly; squirmy; of extricating oneself (from ensnarement, a problem, etc.)

پیشنهاد کاربران

جنبنده، پر از تکان


کلمات دیگر: