کلمه جو
صفحه اصلی

profitability


سودبخشی

انگلیسی به فارسی

سودبخشی


انگلیسی به انگلیسی

• state of producing earnings; state of being financially rewarding; beneficialness, advantageousness

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سودآوری
[صنعت] سودبخشی، سود آوری

جملات نمونه

1. to restore the factory to profitability
کارخانه را دوباره سودآور کردن

2. A product manager is responsible for product profitability.
[ترجمه ترگمان]یک مدیر محصول مسئول سودآوری محصول است
[ترجمه گوگل]مدیر محصول مسئول سودآوری محصول است

3. Pilferage in the warehouse reduces profitability by about two per cent.
[ترجمه ترگمان]pilferage در انبار سود را تا حدود دو درصد کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]جمع آوری پول در انبار باعث کاهش سودآوری حدود دو درصد می شود

4. The company needs to return to profitability extremely soon.
[ترجمه ترگمان]شرکت باید خیلی زود به سودآوری برگردد
[ترجمه گوگل]این شرکت باید به زودی به سودآوری بازگردد

5. Low levels of profitability mean there is a lack of incentive to undertake new investment.
[ترجمه ترگمان]سطوح پایین سود دهی به این معنا است که عدم انگیزه برای به عهده گرفتن سرمایه گذاری جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]سطح پایین سودآوری به معنی فقدان انگیزه برای سرمایه گذاری جدید است

6. Although it does not add to our profitability it appears to be what consumers want.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این مساله به سودآوری ما اضافه نمی شود، اما به نظر می رسد که آن چیزی است که مصرف کنندگان می خواهند
[ترجمه گوگل]گرچه این به سودآوری ما اضافه نمی کند، به نظر می رسد که مصرف کنندگان می خواهند

7. These cost reductions are improving our margins and profitability.
[ترجمه ترگمان]این کاهش هزینه ها، سود و سود ما را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]این کاهش هزینه ها حاشیه و سودآوری ما را بهبود می بخشد

8. They plan to increase profitability by making the factory more efficient.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند سودآوری را با کارآمدتر کردن کارخانه افزایش دهند
[ترجمه گوگل]آنها با افزایش کارایی کارخانه، افزایش سودآوری را انجام می دهند

9. But travel agent Lunn Poly substantially increased profitability following major expansion in recent years.
[ترجمه ترگمان]اما به دنبال توسعه عمده در سال های اخیر، پلی Lunn نماینده مسافرتی به طور قابل توجهی سودآوری را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]اما عامل سفر Lunn Poly به طور قابل ملاحظه ای پس از گسترش عمده در سال های اخیر سودآوری را افزایش داد

10. It hopes these measures will return it to profitability by the second quarter of 199
[ترجمه ترگمان]امید است که این اقدامات تا ربع دوم ۱۹۹ سالگی به سود آوری باز گردند
[ترجمه گوگل]این امیدوار است که این اقدامات در سه ماهه دوم سال 199 به سودآوری برسد

11. Our short-term aim is to deal with our current financial difficulties, but our long-term aim is to improve the company's profitability.
[ترجمه ترگمان]هدف کوتاه مدت ما مقابله با مشکلات مالی فعلی ما است، اما هدف بلند مدت ما بهبود سودآوری شرکت است
[ترجمه گوگل]هدف کوتاه مدت ما مقابله با مشکلات مالی فعلی ما است، اما هدف بلند مدت ما بهبود سودآوری شرکت است

12. According to experts, the company took its lumps but is on the road to profitability.
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته کارشناسان، این شرکت lumps را برداشت اما در مسیر سودآوری قرار دارد
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان، این کمپانی ها زمان خود را از دست داده، اما در مسیر سودآوری قرار دارد

13. The final proposals were a rather unsuccessful compromise between the need for profitability and the demands of local conservationists.
[ترجمه ترگمان]طرح های نهایی یک مصالحه ناموفق بین نیاز به سود دهی و خواسته های طرفداران حفاظت از منابع محلی بودند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات نهایی مصالحه ای نسبتا ناموفق بود بین نیاز به سودآوری و خواسته های محافظه کاران محلی

14. The firm is now showing signs of a return to profitability.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون نشانه هایی از بازگشت به سودآوری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت اکنون نشانه هایی از بازگشت به سودآوری را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

قابلیت سوددهی

سود آوری


سوددهی

پایداری سودآوری


کلمات دیگر: