کلمه جو
صفحه اصلی

subcontract


معنی : قرارداد فرعی، مقاطعه کاری فرعی، قرارداد یا کنترات دست دوم، قرارداد فرعی بستن
معانی دیگر : قرارداد فرعی امضا کردن، اجرای قرارداد را به مجریان دست دوم سپردن، کنترات ثانوی، قرارداد دست دوم

انگلیسی به فارسی

قرار داد فرعی بستن، قرار داد یا کنترات دست دوم،مقاطعه کاری فرعی، قرار دادفرعی


قرارداد قرارداد، قرارداد فرعی، مقاطعه کاری فرعی، قرارداد یا کنترات دست دوم، قرارداد فرعی بستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a contract to supply a part of the goods or services necessary to carry out a prior contract made by another agent, as in building, manufacturing, and other industries.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: subcontracts, subcontracting, subcontracted
• : تعریف: to make a subcontract for (goods or services).

• contract by which one agrees to render services or materials necessary to fulfill another contract
make a subcontract; hire a company or an individual to complete part of a contract
if one firm subcontracts a part of its work to another firm, it pays the second firm to do that part.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پیمان یا قرارداد فرعی
[حسابداری] پیمان دست دوم، پیمان فرعی

مترادف و متضاد

قرارداد فرعی (اسم)
subcontract

مقاطعه کاری فرعی (اسم)
subcontract

قرارداد یا کنترات دست دوم (اسم)
subcontract

قرارداد فرعی بستن (فعل)
subcontract

جملات نمونه

1. The most likely outcome may be to subcontract much of the work to an outsider.
[ترجمه ترگمان]محتمل ترین نتیجه این است که بیشتر کار را به یک بیگانه واگذار کنید
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد نتیجه ممکن است بخش عمده ای از کار را به یکی از اعضای دیگر قرارداد ببندد

2. Now they subcontract out about half of their functions, including the rather important job of building engines.
[ترجمه ترگمان]اکنون آن ها حدود نیمی از وظایف خود را انجام می دهند، از جمله کار نسبتا مهم موتور ساختمان
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها حدود نیمی از توابع خود را در اختیار دارند، از جمله کار مهم در ساخت موتورها

3. The contractor may subcontract out much of the work, but the contractor is where the buck stops in terms of responsibility.
[ترجمه ترگمان]پیمان کار ممکن است بیشتر کار را انجام دهد، اما پیمان کار در جایی است که باک از لحاظ مسئولیت توقف می کند
[ترجمه گوگل]پیمانکار ممکن است بخش عمده ای از کار را از طریق قرارداد به دست آورد، اما پیمانکار جایی است که جریمه از نظر مسئولیت متوقف می شود

4. They subcontract out the repair and maintenance of their rental car fleet.
[ترجمه ترگمان]آن ها تعمیر و نگهداری ناوگان خودروی کرایه ای خود را متوقف کردند
[ترجمه گوگل]آنها تعمیرات و نگهداری ناوگان اتومبیل اجاره خود را از طریق قرارداد قراردادند

5. Are you planning to subcontract your manufacturing?
[ترجمه Reza] آیا قصد دارید تولیدات خود را به شرکت دیگری واگذار کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا قصد دارید تولید خود را محدود کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما قصد دارید قرارداد خود را با تولید قرارداد کنید؟

6. Inform the related subcontract and feedback the vendor confirmation to the customer ASAP.
[ترجمه Reza] هر چه سریعتر قرارداد واگذار شده را اعلام و تایید فروشنده را به مشتری نظرخواهی کنید.
[ترجمه ترگمان]the های مربوطه و بازخورد فروشنده را به متخصص مدیریت متخصص در این زمینه اطلاع دهید
[ترجمه گوگل]قرارداد مربوطه مربوطه را اعلام و بازخورد تأیید فروشنده به مشتری ASAP

7. With this movement type you provide the subcontractor with the components required for subcontract orders. The quantity is posted into unrestricted-use stock of material provided to vendor.
[ترجمه ترگمان]با این نوع حرکت، شما پیمان کار فرعی را با مولفه های مورد نیاز برای سفارشات subcontract، تامین می کنید این کمیت به مقدار نامحدود مواد ارایه شده برای فروشنده در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از این نوع جنبش شما قراردادی را با اجزای مورد نیاز برای سفارشات قرارداد قرارداد ارائه می دهید این مقدار به مقادیر استفاده نشده از مواد ارسال شده به فروشنده ارسال شده است

8. Responsible for production subcontract and outsourcing quality management.
[ترجمه ترگمان]مسئول مدیریت تولید و مدیریت کیفیت برون سپاری است
[ترجمه گوگل]مسئولیت فرایند تولید فرعی و مدیریت کیفیت برون سپاری

9. Do you subcontract any professional services to a third party?
[ترجمه ترگمان]آیا شما هیچ گونه خدمات حرفه ای به یک شخص ثالث می دهید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما هر گونه خدمات حرفه ای را به یک شخص ثالث قراردادید؟

10. Keywords: EPC Contract, Scope of Work, Design Subcontract.
[ترجمه ترگمان]کلمات کلیدی: قرارداد EPC، حوزه کار، subcontract طراحی
[ترجمه گوگل]قرارداد EPC، محدوده کار، قرارداد قرارداد طراحی

11. Subcontract Management: Select qualified It'subcontractors and manage them effectively.
[ترجمه ترگمان]مدیریت subcontract: Select را به طور موثر انتخاب کرده و مدیریت آن ها را به طور موثر مدیریت کنید
[ترجمه گوگل]مدیریت فرعی قراردادی قراردادن قراردادهای مجاز را انتخاب کنید و آنها را به طور موثر مدیریت کنید

12. Quality Department: Participating subcontractor audit process, leading subcontractor quality system evaluation and subcontract parts quality inspection and verification.
[ترجمه ترگمان]بخش کیفیت: اجرای فرآیند حسابرسی پیمان کار فرعی، هدایت ارزیابی سیستم کیفیت پیمان کار فرعی و ارزیابی کیفیت و تایید کیفیت قطعات
[ترجمه گوگل]اداره کیفیت شرکت فرآیند حسابرسی فرعی شرکت فرعی، فرآیند ارزیابی سیستم فرعی قراردادی و بازرسی و تایید کیفیت قطعات قطعات متعاهد است

13. Article 13 Subcontracting 1 The Contractor shall not subcontract the whole of the works.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۳: پیمان کار کل کارها را تکمیل نمی کند
[ترجمه گوگل]ماده 13 قرارداد قرارداد 1 قراردادی نباید تمام کارها را زیر قرارداده باشد

14. They have been awarded the subcontract for all the electrical work in the new building.
[ترجمه ترگمان]آن ها جایزه subcontract برای تمام فعالیت های الکتریکی در ساختمان جدید را دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها قرارداد زیر قرارداد را برای تمام کارهای الکتریکی در ساختمان جدید اختصاص داده اند

We have been subcontracted (by the contractor) to install the doors and windows.

مجری قرارداد با ما قرارداد فرعی بسته است که درها و پنجره‌ها را نصب کنیم.


پیشنهاد کاربران

اجیر کردن


کلمات دیگر: