کلمه جو
صفحه اصلی

proceeds


معنی : محصول، عایدات، عملکرد، وصولی، سود ویژه، حاصل فروش
معانی دیگر : درآمد (حاصل از فروش چیزی)، سود (حاصل از سرمایه گذاری و غیره)

انگلیسی به فارسی

محصول، عایدات، وصولی، سود ویژه، حاصل فروش


درآمد حاصل، عایدات، وصولی، سود ویژه، حاصل فروش، عملکرد، محصول


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the quantity of money derived from a sale, transaction, or other activity.
مترادف: gains, profits, receipts
مشابه: box office, gate, gross, net, return, yield

• income, earnings; financial return, yield, profit

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] مبلغ حاصل از ارزش

مترادف و متضاد

محصول (اسم)
turnover, produce, fabric, crop, product, production, yield, vintage, proceeds, output, harvest

عایدات (اسم)
income, earnings, proceeds

عملکرد (اسم)
operation, revenue, turnover, proceeds

وصولی (اسم)
proceeds

سود ویژه (اسم)
proceeds

حاصل فروش (اسم)
proceeds

earnings from business


Synonyms: gain, gate, handle, income, interest, lucre, produce, product, profit, receipts, result, returns, revenue, reward, split, take, takings, till, yield


Antonyms: loss


جملات نمونه

1. he sold his house and gave the proceeds to his creditors
خانه اش را فروخت و مبلغ حاصله را به طلبکارانش داد.

2. with utter disregard for his wife and children, he sold the house and gambled away the proceeds
بدون رعایت حال زن وبچه اش خانه را فروخت و پولش را به قمار زد.

3. Cunning proceeds from want of capacity.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از نیاز به ظرفیت
[ترجمه گوگل]هوش مصنوعی از ظرفیت نیاز دارد

4. The proceeds of today's festival will go to several local charities.
[ترجمه ترگمان]عواید این جشنواره به چندین موسسه خیریه محلی خواهد رسید
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از جشنواره امروز به چندین موسسه خیریه محلی می رود

5. The proceeds of the sale are split fifty-fifty.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از فروش به پنجاه و پنجاه تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از فروش پنجاه و پنجاه تقسیم می شود

6. All the proceeds from the sale will go to charity.
[ترجمه ترگمان]تمام عواید حاصل از فروش به خیریه خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تمام درآمد حاصل از فروش به خیریه می رود

7. The proceeds will be used to improve the school playground.
[ترجمه ترگمان]از این درآمد برای بهبود زمین بازی مدرسه استفاده خواهد شد
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از آن برای بهبود زمین بازی مدرسه مورد استفاده قرار می گیرد

8. All the proceeds will go to the local pensioners' club.
[ترجمه ترگمان]تمام درآمد به باشگاه بازنشستگان محلی خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تمام درآمد حاصل از آن به باشگاه بازنشستگان محلی منتقل خواهد شد

9. The proceeds from the competition help to defray the expenses of the evening.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از رقابت، مخارج شب را پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از این مسابقه کمک می کند تا هزینه های شبانه را تامین کند

10. The road proceeds through the forests to the farm.
[ترجمه ترگمان]جاده از طریق جنگل ها به سوی مزرعه پیش می رود
[ترجمه گوگل]جاده از طریق جنگل به مزرعه می رسد

11. The proceeds from the sale go to help needy people in the area.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از فروش به افراد نیازمند در این منطقه کمک می کند
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از فروش برای کمک به مردم نیازمند در این منطقه است

12. All exhibits are for sale, the proceeds being split between Oxfam and the artist.
[ترجمه ترگمان]هر نمایشگاه برای فروش وجود دارد، درآمد حاصل از آن بین اوکسفام و هنرمند تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]همه نمایشگاه ها برای فروش هستند، درآمد حاصل از آن بین آکسفام و هنرمند تقسیم می شود

13. They bought a new minibus with the proceeds from the auction.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک مینی بوس جدید را با درآمد حاصل از حراج خرید
[ترجمه گوگل]آنها یک مینی بوس جدید با درآمد حاصل از حراج خریداری کردند

14. They gave a concert and donated the proceeds to charity.
[ترجمه ترگمان]آن ها کنسرتی دادند و عواید آن را به خیریه اهدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک کنسرت و کمک مالی به خیریه اهدا کردند

He sold his house and gave the proceeds to his creditors.

خانه‌اش را فروخت و مبلغ حاصل را به طلبکارانش داد.


پیشنهاد کاربران

عایدی

{اگر کلمه جمع باشد}: سود، درآمد .
{بدون "S" آخر}: معنی اقدام کردن و پرداختن می دهد.

درآمد/سود حاصله، درآمدها

خالص مبلغ بعد از تنزیل اسناد/عایدی خالص


کلمات دیگر: