کلمه جو
صفحه اصلی

returns

انگلیسی به انگلیسی

• goods that are returned by a consumer to a store or merchandise returned by a retailer to a wholesaler; results from an election

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] برگشت

جملات نمونه

1. census returns
نتیجه سرشماری

2. election returns
نتیجه (نتایج) انتخابات

3. income tax returns
گزارش مالیات بر درآمد

4. many happy returns (of the day)
(در کارت های تبریک زاد روز و غیره) انشاالله از این روزها زیاد باشد،صد سال به این سال ها

5. he tallies the election returns as they are reported
تا نتیجه ی انتخابات گزارش می شود آن را محاسبه و ثبت می کند.

6. her efforts showed no returns
کوشش های او نتیجه ای نداشت.

7. the law of diminishing returns
قانون کاهش بازده ها

8. a country from whose bourne no traveller returns
(شکسپیر) کشوری که از کران آن هیچ مسافری بازگشت نمی کند.

9. it may be a matter of days before he returns
ممکن است چندین روز طول بکشد تا مراجعت کند.

پیشنهاد کاربران

بازده

دستاورد

نتیجه


کلمات دیگر: