کلمه جو
صفحه اصلی

گاویس

فرهنگ فارسی

دهی در مهاباد

لغت نامه دهخدا

گاویس. ( اِ ) ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). و محتمل است مصحف «گاودوش » باشد، چه در خراسان آن را «گاودوش » گویند. رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین شود. در شرفنامه منیری گاویش آمده است.

گاویس. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسه مهاباد به سردشت. کوهستانی ، معتدل مالاریائی ، دارای 30 تن سکنه. آب آنجا از رودخانه مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون ، حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه آن ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گاویس . (اِ) ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند. (برهان ) (آنندراج ). و محتمل است مصحف «گاودوش » باشد، چه در خراسان آن را «گاودوش » گویند. رجوع به حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین شود. در شرفنامه ٔ منیری گاویش آمده است .


گاویس . (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسه ٔ مهاباد به سردشت . کوهستانی ، معتدل مالاریائی ، دارای 30 تن سکنه . آب آنجا از رودخانه ٔ مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون ، حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی جاجیم بافی . راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: