کلمه جو
صفحه اصلی

tonnage


معنی : گنجایش کشتی برحسب تن، تن شماری، برحسب شماره تن، بارگیر
معانی دیگر : کشور یا بندر و غیره) جمع کل محمولات حمل شده (برحسب تن)، وزن بر حسب تن، تناژ، مالیات یا عوارض بارکشتی (که بر حسب تن محاسبه می شود)

انگلیسی به فارسی

گنجایش کشتی برحسب تن، تن شماری، برحسب شماره تن،بارگیر


تناژ، گنجایش کشتی برحسب تن، تن شماری، برحسب شماره تن، بارگیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the carrying capacity of a ship, esp. a freighter, expressed in tons of weight or volume.

(2) تعریف: the measure of the amount of water, in tons, that is displaced by a ship.

(3) تعریف: a duty on cargo charged according to this measure or per ton of cargo.

(4) تعریف: the total shipping of a country or port according to this measure.

• total capacity of a ship (calculated in tons); weight of cargo carried in a ship (calculated in tons); tax imposed on a ship's cargo; size of a fleet of ships (measured by the combined capacity of all ships)
the tonnage of a ship is its size or the amount of cargo that it can carry; a technical use.
the tonnage of something is the amount of it that there is, measured in tons.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ظرفیت ؛ تناژ

مترادف و متضاد

گنجایش کشتی برحسب تن (اسم)
tonnage

تن شماری (اسم)
tonnage

بر حسب شماره تن (اسم)
tonnage

بارگیر (اسم)
tonnage

جملات نمونه

1. this mine's daily tonnage is large
میزان حمل شده از این کان در هر روز قابل ملاحظه است.

2. A huge tonnage of bombs has already been dropped on the area.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از بمب ها پیش از این در این منطقه انداخته شده است
[ترجمه گوگل]حجم انبوه بمب ها در منطقه کاهش یافته است

3. This is far more than the total tonnage of TNT used by either side during the last war.
[ترجمه ترگمان]این تعداد بسیار بیشتر از تناژ مجموع TNT تی ان تی است که در طول جنگ اخیر از طرف هر دو طرف استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این به مراتب بیشتر از مجموع تناژ TNT است که هر دو طرف در طول جنگ اخیر استفاده می شود

4. The tonnage carried was always well over half the total volume of freight traffic.
[ترجمه ترگمان]تناژ بار حمل بار همیشه بیش از نیمی از حجم کل ترافیک بار بوده است
[ترجمه گوگل]تونل حمل شده همیشه بیش از نیمی از حجم کل ترافیک حمل و نقل بود

5. Net tonnage of goods broke the four million tonne mark reaching 00353 tonnes - a rise of over three percent.
[ترجمه ترگمان]تناژ خالص کالاها چهار میلیون تن بود که به ۰۰۳۵۳ تن رسید - افزایش بیش از سه درصد
[ترجمه گوگل]ظرفیت خالص کالاها چهار میلیون تن علامت را به 00353 تن رساند - افزایش بیش از سه درصد

6. The tonnage of the ship is 2
[ترجمه ترگمان]تناژ کشتی ۲ است
[ترجمه گوگل]ظرفیت کشتی 2 است

7. The tonnage of spindle press was confirmed. The parameters for tools and cutting were set up by CAXAME software. The machining path for tooling was simulated.
[ترجمه ترگمان]تناژ مطبوعات spindle مورد تایید قرار گرفت پارامترها برای ابزارها و برش توسط نرم افزار CAXAME راه اندازی شدند مسیر ماشین کاری برای تجهیز شبیه سازی شد
[ترجمه گوگل]توزیع پرس اسپیندل تأیید شد پارامترهای ابزار و برش توسط نرم افزار CAXAME تنظیم شده است مسیر ماشینکاری برای ابزار شبیه سازی شده است

8. Usually the dues are calculated on the registered tonnage of the ship.
[ترجمه ترگمان]معمولا عوارض براساس تناژ ثبت شده کشتی محاسبه می شوند
[ترجمه گوگل]معمولا هزینه ها بر اساس ظرفیت ثبت شده کشتی محاسبه می شود

9. At present, with the increasing tonnage of ship and more and more ships propelled by electric power, the capacity of a generator in a marine power station is getting larger and larger.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر با افزایش تناژ کشتی و کشتی های بیشتر و بیشتر به وسیله نیروی برق، ظرفیت ژنراتور در یک نیروگاه دریایی بزرگ تر و بزرگ تر می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با افزایش تونس کشتی و کشتی های بیشتری و بیشتر از طریق نیروی برق، ظرفیت ژنراتور در نیروگاه دریایی بزرگتر و بزرگتر می شود

10. Matched by large tonnage dumpers, a loader of large dumping height presents strong market competition due to its faster work cycle.
[ترجمه ترگمان]Matched با تناژ های بزرگ dumpers، بارکننده ارتفاع بالا، رقابت بازار قوی ناشی از چرخه کاری سریع تر آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به ظرفیت های بزرگ تانزا، یک لودر از ارتفاع انبساط بزرگ، رقابت بازار قوی را با توجه به چرخه کار سریع تر خود ارائه می دهد

11. In Europe a large tonnage of apples is grown specifically for the manufacture of cider.
[ترجمه ترگمان]در اروپا وزن انباشته سیب به طور خاص برای تولید شراب سیب افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در اروپا، حجم زیادی از سیب ها به طور خاص برای تولید سیر رشد می کنند

12. The tonnage or quantity of copper and Associated Minerals by weight used in the computation shall be that quantity delivered for shipment or for domestic sale.
[ترجمه ترگمان]تناژ یا مقدار مس و مواد معدنی مرتبط با وزن مورد استفاده در محاسبه باید این مقدار باشد که برای بارگیری و یا برای فروش داخلی تحویل داده می شود
[ترجمه گوگل]تناژ و یا مقدار مس و مواد معدنی مرتبط با وزن مورد استفاده در محاسبات باید آن مقدار حمل و نقل برای فروش داخلی است

13. The relationship between the tonnage and area of inland vessels is needed to calculate the average lockage tonnage reasonably.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین تناژ زباله و مساحت کشتی های inland برای محاسبه میزان تناژ بار تناژ بار به طور منطقی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]رابطه بین تناژ و محدوده کشتی های داخلی مورد نیاز برای محاسبه میانگین تناژ بندی قفل منطقی است

14. At its peak, the scheme involved some 35 vessels, of a total tonnage probably approaching 10 million.
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، این طرح شامل حدود ۳۵ کشتی بود که با تناژ مجموع به ۱۰ میلیون می رسید
[ترجمه گوگل]در اوج خود، این طرح شامل حدود 35 کشتی بود، که کل ظرفیت آن ممکن بود نزدیک به 10 میلیون نفر باشد

15. All the costs were met by the coal companies, who then paid royalties to the landowners on the tonnage produced.
[ترجمه ترگمان]همه هزینه ها توسط شرکت های زغال سنگ مورد استقبال قرار گرفت، و پس از آن، با تناژ زباله، حق امتیاز مالکان را به مالکان پرداخت
[ترجمه گوگل]تمام هزینه ها توسط شرکت های زغال سنگ تامین می شود، که پس از آن حق امتیاز را به صاحبان زمین در تولید تونال پرداخت می کنند

This mine's daily tonnage is large.

میزان حمل‌شده از این معدن روزانه قابل‌ملاحظه است.


پیشنهاد کاربران

tonnage ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: ظرفیت 2
تعریف: گنجایش حجمی یا وزنی کشتی|||متـ . تُن بار


کلمات دیگر: