کلمه جو
صفحه اصلی

supplies


معنی : تدارکات
معانی دیگر : تدارکات

انگلیسی به انگلیسی

• provisions, food and other regular goods that people need every day; stores

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] مواد مصرفی، ملزومات
[نساجی] ملزومات - لوازم
[ریاضیات] تدارکات، مواد مصرفی، ملزومات

مترادف و متضاد

تدارکات (اسم)
munition, provisions, supplies

equipment, provisions


Synonyms: food, foodstuffs, items, material, materials, necessities, provender, rations, raw materials, replenishments, stock, store, stores


جملات نمونه

1. medical supplies in a clear plastic kit
وسایل پزشکی در یک محفظه ی شفاف پلاستیکی

2. airplanes dropped supplies for the soldiers
هواپیماها برای سربازان سازو برگ ریختند.

3. the requisite supplies for this journey
توشه های لازم برای این سفر

4. the adequacy of food supplies
بسندگی منابع غذایی

5. he was charged with the duty of getting the supplies
وظیفه ی تهیه ی لوازم به او محول شده بود.

6. Attempts to get supplies to the region are futile because troops will not allow the aid convoy to enter the city.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای رسیدن به این منطقه بی هوده است، زیرا نیروهای نظامی به کاروان کمک رسانی اجازه ورود به این شهر را نمی دهند
[ترجمه گوگل]تلاش برای تامین منابع در منطقه بی فایده است، زیرا نیروهای نظامی اجازه نخواهند داد که کاروان کمک به شهر وارد شوند

7. Increased supplies are needed to meet the level of demand.
[ترجمه ترگمان]افزایش تدارکات برای برآورده کردن سطح تقاضا مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای پاسخگویی به سطح تقاضا، نیازهای بیشتری لازم است

8. A leakage of kerosene has polluted water supplies.
[ترجمه Mahtab] نشت نفت سفید ذخایر آب را آلوده کرده است.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت، تامین آب آلوده را آلوده کرده است
[ترجمه گوگل]نشت نفت سفید منبع آب آلودگی است

9. The supplies were sent on the railroad.
[ترجمه ترگمان]آذوقه را برای خط آهن فرستادند
[ترجمه گوگل]منابع به راه آهن فرستاده شدند

10. The IRA had extensive supplies of arms.
[ترجمه ترگمان]IRA منابع وسیعی از سلاح داشت
[ترجمه گوگل]IRA دارای تجهیزات گسترده ای از اسلحه بود

11. Current estimates suggest that supplies will run out within six months.
[ترجمه ترگمان]برآورده ای کنونی حاکی از آن است که عرضه در عرض شش ماه آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]برآوردهای فعلی نشان می دهد که منابع ظرف شش ماه به پایان می رسد

12. There is a place in London that supplies practically everything for left-handed people.
[ترجمه ترگمان]در لندن جایی وجود دارد که عملا همه چیز را برای افراد چپ دست تامین می کند
[ترجمه گوگل]در لندن یک مکان وجود دارد که تقریبا همه چیز را برای افراد دست چپ فراهم می کند

13. The charity will be taking food and essential supplies to six refugee camps.
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه مواد غذایی و مایحتاج ضروری را به شش اردوگاه پناهندگان خواهد برد
[ترجمه گوگل]این موسسه خیریه به شش پناهگاه پناهندگان غذا و مواد ضروری را دریافت خواهد کرد

14. The factory supplies electrical components for cars.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه اجزای الکتریکی خودروها را تامین می کند
[ترجمه گوگل]کارخانه لوازم الکتریکی را برای اتومبیل ها تامین می کند

پیشنهاد کاربران

لوازم

مایحتاج

تدارکات و وسایل

فراورده ها

عرضه

ذخایر
عرضه
ملزومات

ملزومات

تجهیزات

ذخایر، منابع
Example: water supplies
منابع آب، ذخایر آب

موجودی

لوازم ضروری

تحویل ، ارائه

تدارکات

جمع supply ، منابع ، مخازن

supplies ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: تدارکات
تعریف: در آماد، همۀ مواد و اقلامی که در تجهیز و پشتیبانی و نگهداری نیروهای نظامی مورد استفاده قرار می گیرد


کلمات دیگر: