کلمه جو
صفحه اصلی

pricing


تسعیر قانون ـ فقه : قیمت گذارى بازرگانى : قیمت گذارى

انگلیسی به فارسی

قیمت گذاری، با قائل شدن، قیمت گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• fixing of prices, determination of values

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] قیمت گذاری
[ریاضیات] قیمت گذاری

جملات نمونه

1. the deregulation of natural gas pricing
برداشتن محدودیت از قیمت گذاری گاز طبیعی

2. Predatory pricing by large supermarkets was threatening the livelihood of smaller businesses.
[ترجمه ترگمان]قیمت گذاری predatory توسط سوپرمارکت ها، زندگی تجارت های کوچک را تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]قیمت گذاری پیشوای سوپرمارکت های بزرگ موجب معیشت کسب و کارهای کوچکتر شد

3. At £150,000 for a season, he really is pricing himself out of the market.
[ترجمه ترگمان]در ۱۵۰۰۰۰ پوند برای یک فصل، او واقعا خود را از بازار بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]او برای یک فصل 150،000 پوند قیمت خود را خارج از بازار می کند

4. We went around all the travel agents pricing the different tours.
[ترجمه ترگمان]ما به اطراف همه آژانس های مسافرتی رفتیم تا تورهای مختلف را قیمت گذاری کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد همه آژانس های مسافرتی قیمت گذاری تورهای مختلف رفتیم

5. Many manufacturers have to walk a tightrope between pricing their goods too high and not selling them, and pricing them low and losing money.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تولید کنندگان باید در میان قیمت گذاری کالاهای خود به شدت عمل کنند و فروش آن ها را کم کنند و آن ها را قیمت گذاری کنند و پول را از دست بدهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از تولیدکنندگان باید قیمت کالاهای خود را بیش از حد بالا ببرند و آنها را به فروش نرسانند و قیمت آنها را پایین بیاورد و پول را از دست بدهد

6. The high volume of sales makes the low pricing policy profitable.
[ترجمه ترگمان]حجم بالای فروش، سیاست قیمت گذاری پایین را سودآور می کند
[ترجمه گوگل]حجم بالای فروش باعث می شود سیاست قیمت گذاری ارزان قیمت سودآور باشد

7. The company hopes its keen pricing policy will increase sales.
[ترجمه ترگمان]این شرکت امیدوار است که سیاست قیمت گذاری مشتاق آن فروش را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت امیدوار است که سیاست قیمت گذاری مستحکم آن باعث افزایش فروش شود

8. The company say they're able to keep pricing competitive.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می گوید آن ها قادر به حفظ مزیت رقابتی هستند
[ترجمه گوگل]این شرکت می گوید که آنها قادر به حفظ رقابت قیمت گذاری هستند

9. It's hard to maintain competitive pricing.
[ترجمه ترگمان]حفظ قیمت گذاری رقابتی سخت است
[ترجمه گوگل]قیمت گذاری رقابتی سخت است

10. Collectively they squandered their pricing power in short order.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، آن ها قدرت قیمت گذاری خود را به طور خلاصه از دست دادند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، قیمت آنها را به صورت کوتاه مرتکب شد

11. One of the major criticisms of road pricing is its equity impacts.
[ترجمه ترگمان]یکی از انتقادهای عمده در قیمت گذاری جاده، اثرات مربوط به سرمایه آن است
[ترجمه گوگل]یکی از انتقادهای عمده قیمت گذاری جاده ها، اثرات صوری آن است

12. Working Group Summary Emphasise road pricing.
[ترجمه ترگمان]خلاصه گروه کاری قیمت گذاری جاده Emphasise
[ترجمه گوگل]خلاصه گروه کار تأکید بر قیمت گذاری جاده ها

13. I asked him to explain his pricing policy.
[ترجمه ترگمان]از او خواستم که سیاست قیمت گذاری خود را توضیح دهد
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که سیاست قیمت گذاری اش را توضیح دهد

14. The welfare analysis of predatory pricing is also generally ambiguous.
[ترجمه ترگمان]تحلیل رفاه قیمت گذاری شکارچی نیز به طور کلی مبهم است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل رفاه قیمت گذاری غارتگر همچنین به طور کلی مبهم است

15. How might the Black-Scholes option pricing model be used to value rights issues?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان از مدل قیمت گذاری گزینه بلک - Scholes برای مسایل حقوق ارزش استفاده کرد؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان مدل قیمت گذاری گزینه Black-Scholes را برای ارزش گذاری حقوق مورد استفاده قرار داد؟

پیشنهاد کاربران

ارزش گذاری

عوارض
road pricing : عوارض جاده



کلمات دیگر: