کلمه جو
صفحه اصلی

stationery


معنی : لوازم التحریر، نوشت افزار
معانی دیگر : نوشت افزار، لوازم التحریر

انگلیسی به فارسی

نوشت افزار، لوازم التحریر


لوازم التحرير، لوازم التحریر، نوشت افزار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: writing paper, esp. that used for correspondence.

(2) تعریف: paper, pens, envelopes, and other writing materials.

• writing implements; paper used for writing letters
stationery is paper, envelopes, and writing equipment.
stationery is also used to refer to paper for writing letters that has been specially printed with a company, hotel, or manufacturer's name.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ملزومات اداری ؛ نوشت افزار

مترادف و متضاد

لوازم التحریر (اسم)
stationery

نوشت افزار (اسم)
stationery

writing materials


Synonyms: envelopes, letterhead, office supplies, pen and paper, writing paper


جملات نمونه

1. a stationery lot
یک دسته کاغذ تحریر

2. She regularly pilfered stamps and stationery from work.
[ترجمه ترگمان]مرتبا تمبر و لوازم work را کش می داد
[ترجمه گوگل]او به طور مرتب تمبر و لوازم التحریر را از کار برداشت

3. If you need more stationery, I've got a good contact in a local printing firm.
[ترجمه ترگمان]اگر به لوازم تحریر بیشتری احتیاج داشته باشید، من با یک شرکت printing محلی تماس خوبی دارم
[ترجمه گوگل]اگر شما نیاز به لوازم التحریر بیشتری دارید، در یک شرکت چاپ محلی یک تماس خوب دریافت می کنید

4. Stationery can be imprinted with your message or logo.
[ترجمه ترگمان]Stationery می توانند با پیام یا لوگو نشانه گذاری شوند
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر می تواند با پیام یا لوگوی شما ثبت شود

5. The hotel's name was embossed on the stationery.
[ترجمه ترگمان]اسم هتل روی کاغذ نوشته بود
[ترجمه گوگل]نام هتل در لوازم التحریر منبت بود

6. This shop handles paper and stationery.
[ترجمه ترگمان]این مغازه کاغذ و لوازم تحریر است
[ترجمه گوگل]این فروشگاه کاغذ و لوازم التحریر را اداره می کند

7. They sell stationery and stuff .
[ترجمه ترگمان]لوازم و وسایل رو میفروشن
[ترجمه گوگل]آنها لوازم و لوازم مورد نیاز خود را به فروش می رسانند

8. Stationery is kept in the stock cupboard.
[ترجمه ترگمان]Stationery در قفسه انبار نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر در کیسه سهام ذخیره می شود

9. The shop that sells stationery is called a stationer's.
[ترجمه ترگمان]مغازه ای که لوازم التحریر می فروشد نام a است
[ترجمه گوگل]فروشگاهی که لوازم التحریر را به فروش می رساند، یک ایستگاه تولید کننده نامیده می شود

10. You can buy ready-printed forms for wills at stationery shops.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید فرم های تکمیل شده را برای وصیت در لوازم التحریر بخرید
[ترجمه گوگل]شما می توانید فرم های آماده شده برای اراده در فروشگاه های لوازم التحریر خریداری کنید

11. He's been helping himself to my stationery.
[ترجمه ترگمان]اون داره به خودش به لوازم تحریر من کمک می کنه
[ترجمه گوگل]او به لوازم شخصی من کمک کرده است

12. She works in the stationery department of a big store.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه فروشگاه لوازم فروشی کار میکنه
[ترجمه گوگل]او در بخش لوازم التحریر یک فروشگاه بزرگ کار می کند

13. So the attractive stationery printed on recycled paper is likely to be even more popular.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، لوازم التحریر جذاب چاپی در این کاغذ بازیافت شده احتمالا محبوب تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]بنابراین لوازم التحریر جذاب بر روی کاغذ بازیافت شده، احتمالا بیشتر محبوب خواهد بود

14. Selected leather goods and stationery half price.
[ترجمه ترگمان]کالاهای چرمی انتخاب شده و لوازم التحریر میان آن ها نصف قیمت است
[ترجمه گوگل]کالاهای چرمی و کالای مورد نظر انتخاب شده است

پیشنهاد کاربران

لوازم تحریر و نوشت افزار


لوازم التحریر و نوشت افزار

با stationary اشتباه نشه!

لوازم تحریر


کلمات دیگر: