کلمه جو
صفحه اصلی

dishcloth


معنی : کهنهء ظرف شویی، کهنه ظرف شویی
معانی دیگر : کهنه ی ظرفشویی، پارچه ای که با آن ظرف می شویند، قاب دستمال

انگلیسی به فارسی

کهنه ظرفشویی


ظرف شستشو، کهنه ظرف شویی، کهنهء ظرف شویی


انگلیسی به انگلیسی

• cloth for washing dishes; cloth for drying dishes, dishtowel
a dishcloth is a cloth used for washing dishes and cutlery.
cloth for washing dishes; cloth for drying dishes, dishtowel

مترادف و متضاد

کهنهء ظرفشویی (اسم)
dish rag, dishcloth

کهنه ظرفشویی (اسم)
dishcloth

جملات نمونه

1. She sighed and flicked a dishcloth at the counter.
[ترجمه ترگمان]آهی کشید و پارچه ای را روی پیشخوان انداخت
[ترجمه گوگل]او یک آرواره ای را در یک ضدحساس آهی کشید

2. Your dishcloth can harbour many germs.
[ترجمه ترگمان]حوله شما می توانند مقدار زیادی از میکروب را به دست بیاورند
[ترجمه گوگل]دیشکلر شما می تواند از میکروب های بسیاری استفاده کند

3. There are potentially more germs on a dishcloth than there are in an average pedal bin - so disinfect cloths regularly.
[ترجمه ترگمان]به طور بالقوه germs بیشتری روی پارچه dishcloth وجود دارد تا این که در یک پدال گاز معمولی، به طور مرتب برای ضد عفونی کردن لباس ها ضد عفونی شود
[ترجمه گوگل]میکروب های بالقوه بیشتری در یک ظرف شستشو وجود دارد تا در پدال های معمولی وجود داشته باشد - پارچه های ضد عفونی به طور منظم

4. It was like an old dishcloth by the time I was finished.
[ترجمه ترگمان]وقتی کارم تمام شد مثل کهنه dishcloth کهنه بود
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که من به پایان رسید، مانند یک ظرف غذای قدیمی بود

5. He looked like a badly washed dishcloth.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او ظرف سوپ کهنه را می شست
[ترجمه گوگل]او شبیه یک ظرف شستشو بد است

6. I feel shattered Lord Like a wrung-out dishcloth Having to deal so suddenly With another's grief.
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که لرد لاس مثل پاره پوره یک تکه پارچه کهنه مچاله شده برای این که ناگهان با غم دیگری کنار بیاید
[ترجمه گوگل]احساس لرزیدن را حس می کنم مثل یک ظرف شستشوی شده مجبور هستم به طرز ناگهانی با غم و اندوه دیگری برخورد کنم

7. Typically stockinette is used as a dishcloth and for most general cleaning purposes.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول stockinette به عنوان a و برای اکثر مصارف کلی تمیز کردن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، کمربند پارچه ای به عنوان دستمال سفره ای و برای اکثر موارد تمیز کردن عمومی استفاده می شود

8. I got the dishcloth andscrubbed Edgar's nose and mouth, affirming It'served him right for meddling.
[ترجمه ترگمان]من حوله و دهان و دهان ادگار را برداشتم و به او ثابت کردم که حق دخالت او را دارد
[ترجمه گوگل]من عصا را گرفتم و دهان و دهان Edgar را پاک کردم و تأکید کردم که او حق دارد برای مداخله به او اعتماد کند

9. I got the dishcloth spitefully scrubbed Edgar's nose mouth, affirming It'served him right for meddling.
[ترجمه ترگمان]من کیسه پارچه ای را برداشتم و با عصبانیت دهان و بینی ادگار را پاک کردم و او را برای دخالت در این کار بازداشت کردم
[ترجمه گوگل]من ظرف رومیزی را به طرز عجیبی دهان بینی ادگار را پاک کردم، تأیید کرد که او حق دارد برای دخالت در آن اقدام کند

10. She soaked her dishcloth in some diluted disinfectant.
[ترجمه ترگمان]با کمی داروی ضد عفونی اشک هایش را خیس کرد
[ترجمه گوگل]او در برخی از مواد ضدعفونی کننده رقیق خمیردندان خود را خیس کرده است

11. If the curtain is dirtier, usable dishcloth dips in the scour that leave cleans some of Wen Shuirong, hartshorn of usable also a few is brushed.
[ترجمه ترگمان]اگر پرده ها کثیف باشند، کهنه dishcloth قابل استفاده در the که برخی از ون Shuirong را تمیز می کند، hartshorn قابل استفاده نیز کمی شانه خالی می شود
[ترجمه گوگل]اگر پرده کثیف تر باشد، ظرف شستشو استفاده می شود که باعث می شود پاک کردن بعضی از ون شئیرنگ، حصار قابل استفاده باشد و چند عدد نیز تمیز می شود

12. Keep the kitchen clear of all sources of bacteria, not forgetting the biggest culprit of all?the dishcloth.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه را از همه منابع باکتری تمیز نگاه دارید و بزرگ ترین مجرم را فراموش نکنید؟ the
[ترجمه گوگل]آشپزخانه را از همه منابع باکتری پاک کنید، فراموش نکنید بزرگترین مقصر همه چی است

13. And in her musings, she wrings out her heart along with her dishcloth, pouring out a torrent of disillusionments and dreams.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که قلبش را به سینه می فشرد، قلبش را از سینه بیرون کشید و سیل of و رویاها را بیرون ریخت
[ترجمه گوگل]و در افشاگری هایش، او قلبش را به همراه قاشق و چنگالش فرو می راند و موجب سرخوردگی و آرزو می شود

14. Wax and chewing gum, with ice cube superpose a little while, make frozen contraction, then gently sweep, reoccupy wet dishcloth or dip in with dishcloth on right amount floor cleaner is wiped.
[ترجمه ترگمان]موم و آدامس جویدن با مکعب یخ کمی طول می کشد، انقباض منجمد را ایجاد می کند، سپس به آرامی آن را جاروب می کند، پارچه مرطوب reoccupy را تمیز می کند و یا با پاک کننده پارچه روی زمین درست و تمیز خشک می شود
[ترجمه گوگل]موم و آدامس جویدن، با یک مکعب یخ کمی کم شده، انقباض یخ زده را ایجاد کنید، سپس به آرامی شستشو دهید، دستمال مرطوب را تمیز کنید یا با دستمال سفره ای بر روی سطح پاک کننده پاک کنید

پیشنهاد کاربران

اسکاچ و سیم ظرفشویی

پارچه مخصوصا پارچه ظروف

پارچه تمیز کاری، پارچه ظرفشویی

لیفِ ظرفشویی، اسکاچ

دستگیره آشپزخانه


کلمات دیگر: