کلمه جو
صفحه اصلی

disorderliness


معنی : ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، اختلال، بهم خوردگی
معانی دیگر : بی نظمی، اختلال، بهم خوردگی، اشفتگی

انگلیسی به فارسی

بی‌نظمی، اختلال، به‌هم‌خوردگی، آشفتگی


انگلیسی به انگلیسی

• disorganization, disarray, mess, chaos

مترادف و متضاد

ژولیدگی (اسم)
abashment, disarrangement, bewilderment, confusion, derangement, disarray, disorder, disorderliness, tousle

اشفتگی (اسم)
turmoil, agitation, turbulence, chaos, perturbation, disorder, unrest, consternation, rummage, disorderliness, disquietude, inquietude, hullabaloo, tumble, turbulency, nonplus, garboil, tanglement, topsy-turvydom

بی نظمی (اسم)
disarray, irregularity, disorder, anarchy, burble, disorderliness

اختلال (اسم)
derangement, tribulation, perturbation, disorder, disturbance, noise, disorderliness, kettle of fish

بهم خوردگی (اسم)
turmoil, disorderliness, muss, revolt

جملات نمونه

1. Can we do something to end the disorderliness in the office ?
[ترجمه ترگمان]میشه یه کاری بکنیم تا \"disorderliness\" تو دفتر کارش تموم بشه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم کاری برای پایان دادن به اختلال در دفتر انجام دهیم؟

2. L How do you deal with disorderliness in your area?
[ترجمه ترگمان]L چگونه با disorderliness در منطقه خود سروکار دارید؟
[ترجمه گوگل]L چگونه می توان با اختلال در منطقه خود مقابله کرد؟

3. Scientists explain all of these manifestations of the arrow of time in terms of entropy—loosely, the "disorderliness" of a system.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان تمام این تجلیات زمان پیکان زمان را از نظر آنتروپی یعنی \"disorderliness\" یک سیستم توضیح می دهند
[ترجمه گوگل]دانشمندان تمام این تظاهرات فلش زمان را از لحاظ انتروپی به صورت آزادانه، «بی نظمی» یک سیستم توضیح می دهند

4. A state of confusion and disorderliness .
[ترجمه ترگمان] هرج و مرج و هرج و مرج
[ترجمه گوگل]حالت سردرگمی و بی نظمی

5. Thinks of management also unusual disorderliness which steps.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به مدیریت نیز غیر معمول است که در آن گام برمی دارد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از مدیریت نیز اختلال غیر معمول است که قدم می زند

6. Disorderliness will make nothing and nervous.
[ترجمه ترگمان]disorderliness هیچ کاری نمی کند و عصبی می شود
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر هیچ چیز و عصبی نمی کند

7. College management, which is characterized by ambiguity, disorderliness and non - conformity, involves a great deal of non - procedural policy - making.
[ترجمه ترگمان]مدیریت کالج که با ابهام، عدم انطباق و عدم انطباق مشخص می شود، شامل بسیاری از سیاست های غیر رویه ای است
[ترجمه گوگل]مدیریت کالج، که با ابهام، بی نظمی و عدم انطباق مشخص می شود، شامل بسیاری از سیاست های غیر رویه ای می شود

8. She was scolded for the disorderliness of her room.
[ترجمه ترگمان]به خاطر جمع کردن اتاق او سرزنش شده بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر اختلال در اتاق او سرزنش شد

9. I din't know what I was painting when my source of feelings are disorderliness .
[ترجمه ترگمان]نمی دانستم چه نقاشی می کنم، وقتی که منشا احساسات من disorderliness
[ترجمه گوگل]من نمی دانستم که نقاشی کنم وقتی منبع من احساسات بی نظمی باشد

10. It is the national policy in this area in the commercial real estate and regulations are not perfect, disorderliness industry phenomenon.
[ترجمه ترگمان]این سیاست ملی در این زمینه در املاک و مستغلات تجاری است و مقررات مربوط به صنعت نیست
[ترجمه گوگل]این سیاست ملی در این زمینه در املاک تجاری و مقررات کامل نیست، پدیده صنعت اختلال است

11. Ed blackamoor Bell : If it aint, till do dirt the disorderliness gets here.
[ترجمه ترگمان]اگر این طور نیست، تا وقتی که disorderliness برسه اینجا
[ترجمه گوگل]Ed Blackamoor Bell: اگر آن را، تا کثیف شدن، اختلال در اینجا می آید

12. This period of my life, from the age of fifteen or sixteen to twenty-two or twenty-three, was one of utter disorderliness.
[ترجمه ترگمان]این دوره از زندگی من، از پانزده سالگی تا بیست و دو یا بیست و سه، یکی از disorderliness تمام عیار بود
[ترجمه گوگل]این دوره زندگی من، از سن پانزده یا شانزده تا بیست و دو یا بیست و سه ساله، یکی از اختلالها بود

13. The non-logicality of narrative methods is represented in three aspects: the disorderliness, contingency, and absurdity in narration.
[ترجمه ترگمان]فقدان روش های روایی در سه جنبه نمایش داده می شود: the، احتمال، و پوچی در روایت
[ترجمه گوگل]غیر منطقی بودن روش های روایت در سه بعد بیان می شود: اختلال، احتمالی و پوچی در روایت


کلمات دیگر: