کلمه جو
صفحه اصلی

disburse


معنی : پرداختن، پرداخت کردن، خرج کردن
معانی دیگر : (پول و اعتبار و غیره) پرداختن، (بودجه) تخصیص دادن، سرکیسه را شل کردن

انگلیسی به فارسی

پرداختن، خرج کردن، پرداخت، خرج، پرداخت کردن


پرداخت کردن، خرج کردن، پرداختن


انگلیسی به انگلیسی

• expend, pay money; scatter, send out
to disburse an amount of money means to pay it out, usually from a fund which has been collected for a particular purpose; a formal word.

مترادف و متضاد

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

پرداخت کردن (فعل)
scour, pay, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, furbish, spend money

خرج کردن (فعل)
disburse, outlay, spend, expend

spend money


Synonyms: acquit, ante up, come across, come through, come up with, contribute, cough up, deal, defray, dispense, disperse, distribute, divide, divvy, dole out, expend, foot the bill, give, lay out, measure out, outlay, partition, pay out, pony up, put out, shell out, use


Antonyms: deposit, hoard, hold, retain, save, set aside


جملات نمونه

1. Salaries were disbursed by the paymaster's office.
[ترجمه ترگمان]salaries که بهش پرداخت کرده بود، توسط اداره مامور پرداخت شد
[ترجمه گوگل]حقوق و دستمزد توسط دفتر بازرسان پرداخت شد

2. The aid will not be disbursed until next year.
[ترجمه ترگمان]این کمک تا سال آینده پرداخت نخواهد شد
[ترجمه گوگل]این کمک تا سال آینده پرداخت نخواهد شد

3. The funds were to be disbursed in two instalments.
[ترجمه ترگمان]این سرمایه ها قرار بود در دو بخش پرداخت شوند
[ترجمه گوگل]بودجه باید در دو مرحله پرداخت شود

4. The local authorities annually disburse between £50m and £100m on arts projects.
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی سالانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون پوند پروژه های هنری را پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]مقامات محلی سالانه بین 50 تا 100 میلیون پوند در پروژه های هنری هزینه می کنند

5. He disbursed the flowers to the pupils.
[ترجمه ترگمان]او گل ها را به دانش آموزان داد
[ترجمه گوگل]او گل را به دانش آموزان پرداخت کرد

6. The central government disbursed funds to the provinces.
[ترجمه ترگمان]دولت مرکزی وجوه اختصاص یافته به استان ها را پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]دولت مرکزی والی ها را وادار کرد

7. The bank has disbursed over $350m for the project.
[ترجمه ترگمان]این بانک بیش از ۳۵۰ میلیون دلار برای این پروژه پرداخت کرده است
[ترجمه گوگل]این بانک بیش از 350 میلیون دلار برای این پروژه پرداخت کرده است

8. Our policemen were disbursed over a wide area.
[ترجمه ترگمان]ماموران پلیس ما در یک ناحیه گسترده پرداخت شدند
[ترجمه گوگل]پلیس های ما بیش از یک منطقه گسترده پرداخت شده است

9. The bank disbursed a record $ 5 billion in loans last year.
[ترجمه ترگمان]این بانک سال گذشته یک رکورد ۵ میلیارد دلاری را پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]این بانک در سال گذشته مبلغی معادل 5 میلیارد دلار وام پرداخت کرد

10. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage. Feast day, August 1
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به درون بخاری ریخت، که گرما را در سراسر کلبه پنهان می کرد روز بزرگداشت ۱ اوت، ۱ اوت
[ترجمه گوگل]سیبال، یخچال ها را به داخل دودکش انداخت، که گرما را در کلبه پرداخت کرد روز جشن، اوت 1

11. Still, the sums being disbursed have clearly helped many and the Government hopes to extend the lending ceiling in coming years.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، مبالغ پرداختی به روشنی به بسیاری از مردم کمک کرده است و دولت امیدوار است که سقف وام را در سال های آتی گسترش دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، مبالغ پرداخت شده به وضوح به بسیاری کمک می کند و دولت امیدوار است در سال های آینده سقف وام دهی را گسترش دهد

12. The actual amount disbursed under the scheme in the two years for which it ran was £17 million, not £24 million.
[ترجمه ترگمان]مبلغ واقعی پرداخت شده تحت این طرح در این دو سال، ۱۷ میلیون پوند بود، نه ۲۴ میلیون پوند
[ترجمه گوگل]مبلغ واقعی پرداخت شده در این طرح طی دو سال که 17 میلیون پوند بود، نه 24 میلیون پوند

13. Bush asked Congress again, on Sept. 1 to disburse the aid.
[ترجمه ترگمان]در روز یکم ماه سپتامبر، بوش از کنگره خواست تا این کمک را پرداخت نماید
[ترجمه گوگل]بوش در 1 سپتامبر مجددا از کنگره خواسته است تا کمک ها را پرداخت کند

14. He had disbursed more than was customary with him on the hotel where they had spent the night.
[ترجمه ترگمان]او را بیش از معمول با او در هتلی که شب را در آنجا گذرانده بودند، سپری کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیش از این که در هتل بود که در آن شب را صرف کرده بود، بیش از او عادی بود

15. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage.
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به سوی بخاری پرتاب کرد که disbursed را در سراسر کلبه گرم کرده بود
[ترجمه گوگل]سیبال، یخچال ها را به داخل دودکش انداخت، که گرما را در کلبه پرداخت کرد

The government has disbursed over one hundred million dollars for road construction.

دولت بیش از صد میلیون دلار صرف راه‌سازی کرده است.


پیشنهاد کاربران

بیرون ریخت ( آب و مایعات از لوله )


کلمات دیگر: