کلمه جو
صفحه اصلی

unidentified

انگلیسی به فارسی

ناشناس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of identified.

- Police are asking the public for information about an unidentified woman spotted near the crime scene.
[ترجمه ترگمان] پلیس از مردم خواست تا درباره یک زن ناشناس که در نزدیکی صحنه جرم دیده شده است اطلاعات کسب کنند
[ترجمه گوگل] پلیس از اطلاعات عمومی در مورد یک زن ناشناس در نزدیکی صحنه جرم از مردم می پرسد
- The war criminal remained unidentified to the rest of the world until his arrest several years after the war's end.
[ترجمه ترگمان] جنایتکاران جنگی تا چند سال پس از پایان جنگ، تا چند سال بعد از پایان جنگ، هنوز شناسایی نشده بودند
[ترجمه گوگل] جنایات جنگی چندین سال پس از پایان جنگ تا زمان دستگیری اش به سایر نقاط جهان ناشناخته باقی ماند

• not identified, anonymous, unnamed
you can say that someone or something is unidentified when nobody knows who or what they are.

جملات نمونه

1. Police are investigating the death of an unidentified man whose body was found in Crackley Woods yesterday.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال تحقیق درباره مرگ یک مرد ناشناس است که جسد او دیروز در جنگل Crackley یافت شد
[ترجمه گوگل]پلیس در حال تحقیق در مورد مرگ یک مرد ناشناس است که بدنش در روز گذشته Crackley Woods یافت شد

2. The previously unidentified objects have now been definitely ascertained as being satellites.
[ترجمه ترگمان]اشیا که قبلا شناسایی نشده بودند، اکنون به طور حتم به عنوان ماهواره شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]اشیاء که قبلا شناسایی شده اند اکنون به صورت ماهیتی مشخص شده اند

3. He was shot and killed by an unidentified gunman.
[ترجمه ترگمان]او توسط یک مرد مسلح ناشناس کشته و کشته شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک مسلح ناشناس شلیک و کشته شد

4. The document was excerpted from an unidentified FBI file.
[ترجمه ترگمان]این سند از یک پرونده که نامش فاش نشده است منتشر شده است
[ترجمه گوگل]این سند از یک فایل FBI ناشناس خارج شد

5. Among the bodies are two unidentified British males.
[ترجمه ترگمان]دو مرد بریتانیایی که نامشان اعلام نشده است در میان اجساد قرار دارند
[ترجمه گوگل]در میان بدن دو مرد بریتانیایی ناشناس هستند

6. The Institute says that an unidentified virus is to blame for the syndrome.
[ترجمه ترگمان]این موسسه می گوید که یک ویروس شناسایی نشده مقصر این سندروم است
[ترجمه گوگل]موسسه می گوید که یک ویروس ناشناس برای این سندرم سرزنش می شود

7. An unidentified man was spotted near the scene of the crime.
[ترجمه ترگمان]یه مرد ناشناس نزدیک صحنه جرم دیده شده
[ترجمه گوگل]یک مرد ناشناس در نزدیکی صحنه جرم قرار گرفت

8. Unidentified cyberterrorists gained access to e-mails and financial details of customers.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان ناشناس دسترسی به ایمیل و جزئیات مالی مشتریان را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]ناشناسان سایبری به دسترسی به ایمیل و جزئیات مالی مشتریان دسترسی پیدا کردند

9. He was shot this morning by unidentified intruders at his house.
[ترجمه ترگمان]او امروز صبح توسط مهاجمان ناشناس در خانه اش به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]امروز صبح او توسط مزاحمان ناشناس در خانه اش شلیک شد

10. The painting was sold to an unidentified American dealer .
[ترجمه ترگمان]تابلو به یک فروشنده ناشناس آمریکایی فروخته شد
[ترجمه گوگل]نقاشی به یک فروشنده ناشناس آمریکایی فروخته شد

11. A large unidentified object was spotted floating in the sea near our ship.
[ترجمه ترگمان]یک شی ناشناس بزرگ در دریا نزدیک کشتی ما مشاهده شد
[ترجمه گوگل]یک شیء ناشناخته بزرگ شناور در دریا در نزدیکی کشتی ما شناور بود

12. In the Huatulco morgue, the dead men remain unidentified, and their feet provide only cryptic clues about the rebels.
[ترجمه ترگمان]در سردخانه Huatulco، مردان مرده هنوز شناسایی نشده اند و پاهای آن ها تنها سرنخ مرموز در مورد شورشیان را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در مرگان Huatulco، مردگان مرده ناشناخته باقی می مانند، و پای آنها تنها در مورد شورشیان سرنخ های مرموز ارائه می دهد

13. Junkin got into a scuffle with an unidentified Jets player near the end of a kickoff return.
[ترجمه ترگمان]Junkin با یک بازیکن ناشناس که نامش اعلام نشده است در نزدیک پایان بازگشت ضربتی وارد یک درگیری شد
[ترجمه گوگل]Junkin با یک بازیکن ناشناس جت در نزدیکی پایان بازگشت kickoff وارد رقابت شد

پیشنهاد کاربران

بی نام و نشان

Identify یعنی شناسایی کردن ، شناختن پس undentified ب معنای ناشتاخته هست

Adjective :
ناشناس
ناشناخته
بی نام و نشان


کلمات دیگر: