کلمه جو
صفحه اصلی

expatiate


معنی : به تفصیل شرح دادن، اطناب کردن
معانی دیگر : (با: on یا upon) به تفصیل بحث کردن یا نگاشتن، شرح و بسط دادن، داد سخن دادن، (در اصل) آزادانه گردش کردن، پرسه زدن

انگلیسی به فارسی

اطناب کردن، به تفصیل شرح دادن


بیرون آمدن، اطناب کردن، به تفصیل شرح دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: expatiates, expatiating, expatiated
مشتقات: expatiation (n.), expatiator (n.)
• : تعریف: to discuss something at great length; describe in great detail (often fol. by upon).
مشابه: dilate, enlarge

- With a little prompting, he began to expatiate upon the many benefits of living abroad.
[ترجمه ترگمان] او با کمی انگیزه شروع به تشریح مزایای بسیاری از زندگی در خارج از کشور کرد
[ترجمه گوگل] با یک انگیزه کوچک، او شروع به ابراز بر بسیاری از مزایای زندگی در خارج از کشور

• describe in full, go into great detail
if you expatiate on or about something, you write or speak in detail or at great length about it; a formal word.

مترادف و متضاد

به تفصیل شرح دادن (فعل)
expand, expound, expatiate

اطناب کردن (فعل)
expatiate

elaborate


Synonyms: enlarge, dilate, expound, develop


جملات نمونه

1. She expatiated on/upon her work for the duration of the meal.
[ترجمه ترگمان]او درباره کار خود برای مدت غذا به تفضیل صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او در طول کار غذا به کار خود ادامه داد

2. The chairman expatiated for two hours on his plans for the company.
[ترجمه ترگمان]رئیس به مدت دو ساعت برنامه خود را برای شرکت تعریف کرد
[ترجمه گوگل]رئیس به مدت دو ساعت در برنامه های خود برای شرکت تجدید نظر کرد

3. I need not expatiate on the question any further.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست بیش از این در این مورد بحث کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بیشتر از این سوال بپرسم

4. Or he expatiated on the nutritional value of the lowly peanut.
[ترجمه ترگمان]یا درباره ارزش غذایی بادام زمینی پست سخن گفت
[ترجمه گوگل]یا او از ارزش تغذیه ای از بادام زمینی کمال لذت می برد

5. Part four expatiate the particular value and effect of Corporate Brand.
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم ارزش و تاثیر خاص برند شرکت را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه گوگل]قسمت چهارم ارزش و تاثیر خاص برند شرکت را تحریک می کند

6. In this thesis we expatiate on the related virtual memory image map structure in windows operation system, process and thread synchronization and communication technologies, windows socket library.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه به تفصیل در مورد ساختار نقشه تصویر حافظه مجازی مربوط به سیستم عملیات، پردازش و تبادل رشته و فن آوری های ارتباطی، کتابخانه سوکت پنجره ها، به تفصیل سخن می گوییم
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، ما در مورد ساختار نقشه تصویر حافظه مجازی در سیستم عامل ویندوز، روند همگام سازی موضوع و فن آوری ارتباطات، کتابخانه سوکت ویندوز تبریک می گوییم

7. As we study this system, we can expatiate upon Xu Dishan's text.
[ترجمه ترگمان]همانطور که ما این سیستم را مطالعه می کنیم، می توانیم متن ژو s را به تفصیل شرح دهیم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما این سیستم را مطالعه می کنیم، می توانیم متن Xu Dishan را بیان کنیم

8. Chapter three expatiate the pathos experience of modern Chinese clerisy by depicting their life stories such as scarred memory, marginalized status and extravagated life.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم به خاطر نشان دادن داستان های زندگی آن ها از قبیل خاطرات scarred، وضعیت به حاشیه رانده و زندگی extravagated، در فصل سه به تفصیل بیان کرد
[ترجمه گوگل]در فصل سوم، تجربیات پاتوس از چینی های مدرن چینی را با نمایش داستان های زندگی خود مانند حافظه قربانی، وضعیت حاشیه نشینی و زندگی عجیب و غریب تجسم می کند

9. The tendency to expatiate and make much of local advantages was Western.
[ترجمه ترگمان]گرایش به expatiate و ایجاد بسیاری از مزایای محلی غربی بود
[ترجمه گوگل]تمایل به تجدید حیات و به دست آوردن بیشتر مزایای محلی غربی است

10. First of all, the paper expatiate the basic methods of work measurement and standard time measurement methods based on the stopwatch.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، این مقاله روش های ابتدایی اندازه گیری کار و روش های اندازه گیری زمان استاندارد بر پایه the را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه گوگل]اول از همه، مقاله روشهای اندازه گیری کار و روش های استاندارد اندازه گیری زمان بر مبنای کرونومتر را تجسم می دهد

11. At last, we expatiate on how to improve export structure in the view of promoting industrial economic transformation.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما در مورد چگونگی بهبود ساختار صادرات به منظور ارتقای تحول اقتصادی صنعتی صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما در مورد چگونگی بهبود ساختار صادراتی به منظور ترویج تحولات اقتصادی صنعتی سخن می گوییم

12. The first part of this thesis expatiate background and technique flow.
[ترجمه ترگمان]بخش اول این رساله، پیشینه و جریان تکنیک را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه گوگل]قسمت اول این پایان نامه، پس زمینه و تکنیک جریان را بیان می کند

13. Firstly, we expatiate the segmentation algorithm theory of two dimension maximal entropy based on inheritance algorithm.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، ما نظریه الگوریتم تقسیم بندی دو بعد آنتروپی بیشینه براساس الگوریتم وراثت را به تفصیل شرح می دهیم
[ترجمه گوگل]اولا، ما تئوری الگوریتم تقسیم بندی انتروپی حداکثر دو بعدی را بر اساس الگوریتم ارثی تقسیم می کنیم

14. The paper was divided into three parts to expatiate on and analyse the Chinese non-alignment foreign strategy.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سه بخش تقسیم شد تا استراتژی خارجی non چین را به تفصیل شرح داده و تحلیل کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به سه بخش تقسیم شده و به تجزیه و تحلیل استراتژی خارجی غیر چینی چینی پرداخته است

15. This paper expatiate the process of sending and receiving SMS via serial port by using PDU mode.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند ارسال و دریافت SMS از طریق درگاه سریال را با استفاده از حالت PDU به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله از فرآیند ارسال و دریافت SMS از طریق پورت سریال با استفاده از حالت PDU استفاده می کند

He expatiated on the virtues of vegetarianism.

او درباره‌ی محسنات گیاه‌خواری به تفصیل بحث کرد.



کلمات دیگر: