معنی : توده، قلنبه، قطعه، بلوک، جعبه قرقره، کنده
معانی دیگر : (در پارلمان ها) فراکسیون، همبست یا اتحادیه ی موقت نمایندگان دو یا چند حزب، (امریکا) گروهی از نمایندگان که علیرغم وابستگی حزبی در موارد ویژه ای با هم رای می دهند، کشورهای همبسته، بنداوردن، انسداد، اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی، مانع ورادع، بستن، مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن